راهکاریی برای بهبود عملکرد پژوهشی اساتید در حوزه علوم انسانی

انتشارات موفقیت‌شناسی

بهبود عملکرد پژوهشی اساتید در علوم انسانی، نیازمند سیاست‌گذاری پژوهشی و مشروط به اجرای برنامه‌های توانمندسازی و تقویت بنیه‌های حرفه‌ای اساتید در زمینه پژوهش و فراهم کردن شرایط و منابع مناسب مالی، مادی و علمی برای انجام فعالیت‌های پژوهشی است.

به گزارش پایگاه خبری موفقیت شناسی به نقل از آنا، ازجمله موضوعات مهم در مورد ساختار تولید علم و دانشگاهی ایران، بحث توسعه علمی است. امروزه در اسناد بالادستی نظیر سند چشم‌انداز و نقشه جامع علمی کشور و نیز در گزارش‌های رسمی، دولتی و دانشگاهی، تأکید زیادی بر میزان رشد علمی ایران بر مبنای ارزیابی‌ها و مقایسه‌های جهانی می‌شود که بیانگر اتخاذ تدابیری امیدبخش است.

علی‌رغم حرکت رو به‌جلوی محققان علوم انسانی کشور در تولید علم، هنوز جایگاه کشور از نظر فعالیت‌های علمی، پژوهشی اساتید و سهم آن در تولید دانش بشری، مطلوب ارزیابی نمی‌شود و آموزش عالی کشور در حوزه علوم انسانی در راستای انجام رسالت‌ها و وظایف خود با مشکلاتی دست به گریبان است.

نعمت‌الله عزیزی، دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه کردستان، مقاله «بررسی راه‌های بهبود عملکرد پژوهشی اعضای هیئت‌علمی در علوم انسانی» را با هدف مطالعه عوامل مؤثر بر افزایش کارآمدی تحقیقات در حوزه علوم انسانی و بررسی راه‌های بهبود عملکرد پژوهشی اعضای هیئت‌علمی در حوزه مذکور انجام داده است.

ضعف عمومی فعالیت‌های پژوهشی علوم انسانی دانشگاه‌های کشور

نویسنده مقاله در مقدمه با اشاره به اینکه دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور به ویژه در حوزه علوم انسانی در راستای انجام رسالت‌ها و وظایف خود همواره با مشکلاتی دست به گریبان بوده می گوید، «تداوم آنها، کاهش منزلت علمی و پژوهشی این نظام آموزشی مهم را در پی خواهد داشت.»

حضور کمرنگ اساتید علوم انسانی در مجامع علمی خارج از کشور قابل ملاحظه است

این پژوهشگر معتقد است، «براساس بررسی‌های اخیر مرکز علم سنجی کشور علی‌رغم حرکت رو به‌جلوی محققان علوم انسانی کشور در تولید علم، هنوز جایگاه کشور از نظر فعالیت‌های علمی و پژوهشی اساتید و سهم آن در تولید دانش بشری، مطلوب ارزیابی نمی‌شود.»

نتایج مطالعات نشان‌دهنده ضعف عمومی فعالیت‌های پژوهشی علوم انسانی در مراکز دانشگاهی کشور است. عزیزی در این باره عنوان می‌کند، «این ضعف را می‌توان در وهله اول در فقر نظریه‌پردازی و تولید علم بومی و متناسب با اقلیم فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط اندیشمندان و پژوهشگران علوم انسانی کشور و در وهله دوم نیز در عدم رقابت اساتید علوم انسانی کشور در مقایسه با پژوهشگران سایر حوزه علمی در داخل و نیز در حضور کمرنگ آنان در مجامع علمی خارج از کشور ملاحظه کرد.»

شاهد ادعای نویسنده، ارقامی است که در رابطه با تعداد مقالاتی است که توسط محققان حوزه علوم انسانی به رشته تحریر در آمده است و خاطر نشان می‌کند، «از مجموع ۳ هزار و ۴۰۰ مقاله ISI محققان کشور در سال ۲۰۰۵، فقط ۳۲۰ مقاله و از مجموع ۱۸ هزار و ۳۲۲ مقاله ISI محققان کشور در سال ۲۰۰۹ فقط ۲۸۱ مقاله به محققان حوزه علوم انسانی و اجتماعی مربوط می‌شود. »

ضرورت بازنگری و ایجاد تحول در حوزه علوم انسانی

این پژوهشگر با اشاره به اینکه از طرف دیگر در میان محققان ایرانی که هر سال توسط مؤسسات علمی بین‌المللی و منطقه‌ای به عنوان دانشمند معرفی می‌شوند، هیچ‌یک به این حوزه تعلق ندارند، ادامه می‌دهد، «مضاف بر اینکه در مجموع مقالات پراستناد پژوهشگران و محققان کشور نیز مقالات علوم انسانی جایگاهی ندارند. در این ارتباط ملاحظه ضرائب تأثیر پایین مجلات علمی این حوزه گویای صحت این مطلب است.»

عضوهیئت‌علمی دانشگاه کردستان با بیان اینکه می‌توان درک کرد که در خوشبینانه‌ترین حالت تعداد قابل توجهی از اساتید علوم انسانی کشور در سال از فرصت چاپ یک مقاله به زبان فارسی برخوردار نیستند، می‌افزاید، «اساتید علوم انسانی دانشگاه‌های کشور در مقایسه با سایر حوزه‌ها از اکثریت برخوردار هستند. البته وضعیت دیگر شاخص‌های پژوهشی اساتید علوم انسانی نیز چندان رضایت‌بخش نیست. این نارسایی‌ها می‌تواند ریشه اصلی نگرانی و عدم رضایت دولتمردان و مسئولان فرهنگی و علمی کشور نسبت به اعتبار و جایگاه حوزه علوم انسانی باشد که در سال‌های اخیر به اتخاذ اقدامات جدی برای بازنگری و ایجاد تحول در علوم انسانی انجامیده است.»

ضعف عمومی فعالیت‌های پژوهشی علوم انسانی در فقر نظریه‌پردازی و تولید علم بومی است

علاوه بر این، مطالعه نقش دانشگاه‌های کشور و کم‌توجهی آنها به علوم انسانی نشان می‌دهد که نه‌تنها علوم انسانی از جایگاه خاصی برخوردار نیست بلکه به عقیده نویسنده مقاله، «نگرش رایج در جامعه به این علوم، نگرشی منفی و دست دوم است.» عزیزی در ادامه با اشاره به اینکه علوم انسانی در کنار ضعف عملکرد پژوهشی با چالش‌های دیگری نیز دست به گریبان است، می‌گوید، «پیامد طبیعی آن‌ها تضعیف هرچه بیشتر کارکرد پژوهشی این حوزه را در پی دارد. کمبود نظریه‌پردازی صحیح و معضل روش شناختی نظریه‌پردازی در علوم انسانی از جمله این چالش‌ها است. علاوه بر ماهیت پیچیده علوم انسانی، حاکمیت اندیشه‌های اثباتی بر مراکز علمی سبب شده است که عرصه بر علوم انسانی و محققان این حوزه تنگ شود.»

چالش مهم دیگر در علوم انسانی از دیدگاه این پژوهشگر این است که، «بخش قابل توجهی از ضعف اساتید علوم انسانی در فعالیت‌های علمی و پژوهشی به آن برمی‌گردد، عدم آشنایی آنان با مبانی و روش‌های انجام یک کار پژوهشی و ناتوانی آنان در به‌کارگیری شیوه‌های مناسب تحلیل آماری برای تفسیر یافته‌های پژوهشی است. به این معضل باید عدم تسلط اساتید در به‌کارگیری یکی از زبان‌های علمی برای نشر آثار و یافته‌های پژوهشی در مجلات معتبر علمی نیز اضافه شود. از طرف دیگر به‌نظر می‌رسد که نبود ارتباط پویا و تنگاتنگ بین مراکز تحقیقاتی علوم انسانی و تصمیم‌گیران اجرایی و پاسخگو نکردن پژوهش‌های علوم انسانی از مسائل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.»

بنابراین باید گفت؛ مسئله اصلی این مقاله این است که از جنبه‌های مختلف فردی، سازمانی و زمینه‌ای با اتکا به چه راهکارهایی می‌توان به بهبود عملکرد پژوهشی اعضای هیئت‌علمی در حوزه علوم انسانی کمک کرد. بدیهی است، ارائه راهکارهای بهبود عملکرد پژوهشی اساتید علوم انسانی می‌تواند هم موتور تولید علم بومی در این حوزه را به‌حرکت درآورد و هم با تحلیل و نقد داشته‌های علمی دیگران از طرفی و حضور مؤثر پژوهشگران و اندیشمندان کشور در مجامع علمی و دانشگاهی خارج از کشور از طرف دیگر، سهم اندیشمندان کشور در فرایند پرشتاب تولید و نشر دانش ارزشمند در این حوزه بسیار پراهمیت را مضاعف کند.

راهکارهای بهبود عملکرد پژوهشی اساتید علوم انسانی کدام‌اند؟

در این مطالعه تلاش شد دیدگاه پاسخگویان در خصوص نقش و تأثیر عوامل ساختاری و اداری دانشگاه‌ها، مدیریت و سیاست‌گذاری‌های پژوهشی، مسائل مالی، امکانات و تسهیلات پژوهشی، زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و جنبه‌های شخصی و حرفه‌ای استادان علوم انسانی، در تقویت عملکرد پژوهشی اساتید این حوزه مورد مطالعه قرار بگیرد که بنا به شواهد موجود نظری و تجربی، اصلاح، بازبینی و یا تقویت آنها به‌عنوان راهبردهای مؤثری برای بهبود عملکرد پژوهشی اساتید علوم انسانی مورد تأیید قرار گرفته است. ‌

عزیزی معتقد است، «اگر سیاست‌گذاران و مدیران نظام آموزش عالی و مؤسسات دانشگاهی کشور خواهان ایجاد تحول در عرصه فعالیت‌های پژوهشی و فرایند تولیدات علمی علوم انسانی به‌عنوان یک حوزه مهم علمی سرنوشت‌ساز که خودباوری تئوریک و تجربی ما از نظر دینی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در گرو اعتلای دستاوردهای علمی و تحقیقاتی آن هستند، باید راهکارهایی را برای بهبود عملکرد پژوهشی اساتید حوزه علوم انسانی را ترسیم کنند.»

راهکارهایی که این پژوهشگر ارائه می‌دهد شامل ۵ راه‌حل است، وی می‌گوید، «اولین راهکار از بُعد ساختاری و اداری است، دانشگاه‌ها با بازبینی و اصلاح تسهیل ضوابط اداری، آیین‌نامه‌های پژوهشی و مورد عنایت قرار دادن ماهیت خاص، پیچیده و چندوجهی علوم انسانی در تصمیم‌گیریهای سازمانی در خصوص پژوهش‌ها و پژوهشگران این حوزه و همچنین رفع موانع اداری دست و پاگیر، حضور پژوهشگران و اساتید علوم انسانی را در عرصه پژوهشگری تسهیل و زمینه‌های کاری، حرفه‌ای و انگیزشی قویتری برای ترویج و بهبود فعالیت‌های پژوهشی اساتید فراهم کنند.»

نگرش رایج در جامعه به علوم انسانی نگرشی منفی و دست دوم است

راهکار دوم نویسنده، سیاست‌گذاری و مدیریت کلان پژوهشی کشور است و عنوان می‌کند، «زمانی می‌توان در دستیابی به اهداف راهبردی تولید علم بومی و افزایش نمود تولیدات علمی علوم انسانی کشور امیدوار بود که بازنگری و اصلاح مبانی مدیریت و سیاست‌گذاری کلان پژوهش در حوزه علوم انسانی و همچنین تدوین برنامه‌های راهبردی که در آن به شأن و جایگاه علوم انسانی توجه مناسبی شده باشد، در دستور کار خود قرار داده و در رسیدن به اهداف آن اهتمام ورزید.»

عزیزی در این جای خالی از «آکادمی علوم انسانی» سخن به میان می‌آورد و می‌افزاید، «این آکادمی به‌عنوان یگانه متولی سیاست‌گذار، حامی و هماهنگ کننده همه برنامه‌های علمی، پژوهشی و ستادی این حوزه، به‌شدت احساس می‌شود. شاید عدم انسجام موجود در پژوهش‌های علوم انسانی و نبود یک راهبرد مشخص در این حوزه به این خلا برمی‌گردد. در واقع سیاست‌گذاری‌ها و راهبردهای کلان کشور درحوزه‌های علمی، آموزشی، فناوری، هدفگذاری، تعیین اولویت‌ها و نحوه به‌کارگیری نتایج تحقیقات از مسائل تأمل برانگیزی است که در این زمینه مطرح است.»

از آنجا که نتایج مطالعه حاضر تأثیر مثبت تقویت و گسترش امکانات فنی، فناوری و علمی و منابع مالی، بهبود شرایط علمی و خدمات و تسهیلات پشتیبانی ـ پژوهشی را در بهبود عملکرد پژوهشی اساتید نشان می‌دهد لذا نویسنده از این راه به عنوان راهکار سوم عنوان می‌کند، «هر اندازه دانشگاه‌ها بسترهای لازم در این عرصه را فراهم کنند و هر اندازه اساتید در رابطه با منابع مورد نیاز خود برای پژوهش با تنگنای کمتری مواجه باشند و دغدغه کمتری داشته باشند به‌همان اندازه نیز می‌توان انتظار گسترش فعالیت‌های پژوهشی را از آنان داشت.»

با توجه به اینکه حوزه پژوهش و عملکرد پژوهشی اساتید در علوم انسانی به‌شدت متاثر از سیستم‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پیرامون خود هستند، به عقیده عزیزی لازم است در راستای توسعه و تقویت فعالیت‌های پژوهشی در علوم انسانی شرایطی فراهم شود که تصور مسئولان، نگرش و ذهنیت اجتماعی منفی راجع به جایگاه علوم و پژوهش‌های انسانی و سودمند نبودن آن اصلاح، زمینه‌ها و شرایط مناسب و مطلوب برای اجتهاد علمی و ایده‌پردازی در آن فراهم، تأثیر جریانات سیاسی حاکم بر کشور بر روند فعالیت‌های پژوهشی در این حوزه محدود و مکانیزم‌هایی برای تقویت همکاری نهادهای اجتماعی با پژوهشگران علوم انسانی ایجاد شود.»

واضح است که وجود یک جو همفکر و سازگار در هر زمینه‌ای از علم و دانش بیانگر فضای علمی و پژوهشی مناسب است و در چنین فضایی است که افراد می‌توانند اندیشه‌های نو ارائه دهند و با تفکر و نقادی، زمینه ایجاد دانش جدید را فراهم آورند.

در راهکار پنجم با اشاره به اینکه توجه به پارامترهای مربوط به جنبه‌های انگیزه شخصی و حرفه‌ای همواره در مطالعات مربوط به‌کارایی به‌عنوان متغیرهای تعیین‌کننده‌ای مورد توجه پژوهشگران و تحلیلگران سازمانی قرار داشته است، می‌گوید، «بر این اساس و بر پایه نتایج این تحقیق نیز تأکید بر چنین پارامترهایی می‌تواند به سهم خود زمینه‌ساز رشد توانمندی پژوهشی اساتید علوم انسانی باشند.»

نویسنده بر اساس نتایج تحقیق خاطر نشان می‌کند، «اگر خواهان ارتقای مستمر سطح کیفیت فعالیت‌های علمی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی هستیم، باید بدانیم که دستیابی به قابلیت‌ها، مهارت‌ها، دانش عملی، کاربردی قابل پذیرش، کارآمد در پژوهش و ارتقای کمیت و کیفیت تولیدات علمی در حوزه علوم انسانی مستلزم توجه به نقش بازیگرهای اثرگذار متعددی است.»

دستیابی به تولیدات علمی مطلوب، هدف نهایی فرایند پژوهش در حوزه علوم انسانی است

دستیابی به دستاوردهای پژوهشی (تولیدات علمی) مطلوب به‌منزله نقطه کانونی و هدف نهایی فرایند پژوهش در حوزه علوم انسانی، مستلزم فراهم کردن بستر مناسب برای ایفای نقش عوامل و بازیگرهای مهمی است که به عقیده این پژوهشگر، «اساساً در عملکرد پژوهشی اساتید علوم انسانی دارای یک کارکرد لجستیکی و ستادی هستند.»

نقش و کارکرد این عوامل و زمینه‌ها به عقیده عزیزی در سه لایه کلی به جزئی ترسیم می‌شود، «لایه اول به زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مربوط است و مسیر مناسب انجام پژوهش در این عرصه را تجویز کرده و از تلاش‌های انجام گرفته، حمایت می‌کند. در واقع این امر به همنوایی و هماهنگی سیاست‌های اتخاذشده با مبانی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور و عدم تقابل آنها با همدیگر می‌انجامد.»

به گفته وی، «لایه دوم به مدیریت و ساختار حمایت‌گرای سازمانی برمی‌گردد که از طریق ایفای نقش مناسب زمینه‌های سخت‌افزاری، نرم‌ افزاری و منابع و امکانات مورد نیاز برای انجام فعالیت‌های پژوهشی فراهم می‌شود.»

در لایه سوم نویسنده معتقد است به دانش، نگرش، مهارت‌ها، قابلیت‌ها و زمینه‌ها و علائق شخصی خود اساتید و پژوهشگران برمی‌گردد و می‌گوید، «بر این اساس توانمندی و اعتماد به‌نفس حرفه‌ای اساتید در کنار تلقیات، گرایش‌ها و علاقه‌مندی آنان به امر پژوهش حلقه نهایی این مدل است که فقدان آن می‌تواند به‌راحتی کارکرد سایر عوامل و بازیگران این عرصه را خنثی کند. این مهم در قالب تئوری‌های رفتار شهروند سازمانی قابل توجیه است.»

بهبود عملکرد پژوهشی اساتید علوم انسانی موتور تولید علم بومی در این حوزه را به‌حرکت می‌درآورد

در حقیقت دانشگاه‌ها نوعی از سیستم‌های اجتماعی‌ـ‌سیاسی هستند که در آن تعاملات اعضای هیئت‌علمی در قالب شبکه‌های پیچیده‌ای از روابط درونی نمود پیدا می‌کند که به نیروهای داخلی و خارجی عکس‌العمل نشان می‌دهند. از این رو عزیزی عنوان می‌کند، «موفقیت دانشگاه‌ها در مواجهه با چالش‌های جدیدی نظیر جهانی‌شدن، بین‌المللی‌شدن و پاسخگویی، اساساً به تمایل اعضای هیئت علمی بستگی دارد که در راستای دستیابی به اهداف دانشگاه فراتر از وظایف و انتظارات سازمانی خود عمل کنند. در درون یک مجموعه مشخصی از استقلال و توانمندسازی از اساتید در دانشکده‌ها و گروه‌های آموزشی انتظار می‌رود که با استانداردهای نوین مدیریتی منطبق گشته و زمینه‌ها و ویژگی‌های مورد نیاز رفتار شهروندی سازمانی را در خود تقویت کنند.»

شاید به‌همین دلیل است که بسیاری از اصلاح‌گران آموزشی از توانمندسازی به‌منزله یک اقدام ضروری در فرایند توسعه حرفه‌ای اساتید نام می‌برند که به زعم نویسنده از نتایج موفقیت‌آمیزی برخوردار بوده و منافع و پیامدهای مثبتی را برای دانشگاه‌ها به‌منزله برج‌های دانش در جامعه در بردارد.

نویسنده در نتیجه مقاله با بیان اینکه رشد تولیدات علمی و تقویت عملکرد پژوهشی اساتید و پژوهشگران علوم انسانی در گرو آسیب‌شناسی عوامل مؤثر بر ناکارآمدی پژوهش در حوزه مورد بحث و هم مستلزم استقرار بسترهای سخت‌افزاری، نرم‌افزاری و مغزافزاری متناسب با شأن و جایگاه پژوهش و پژوهشگران در علوم انسانی است که از دید اهل نظر، در مجامع تصمیم‌گیری، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی آموزش عالی کشور مغفول واقع شده است.

نتایج نشان داد که بهبود عملکرد پژوهشی اساتید در علوم انسانی از طرفی نیازمند انجام اصلاحات در رویکردهای سازمانی و مدیریت و سیاست‌گذاری پژوهشی است و از طرف دیگر مشروط به اجرای برنامه‌های توانمندسازی و تقویت بنیه‌های حرفه‌ای اساتید در زمینه پژوهش و فراهم کردن شرایط و منابع مناسب مالی، مادی و علمی برای انجام فعالیت‌های پژوهشی توسط اساتید است. فراهم کردن بسترهای مناسب و حمایت‌گرای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و لحاظ کردن دغدغه‌های شخصی و حرفه‌ای اعضای هیئت‌علمی نیز از جمله عوامل مؤثر بر رونق فعالیت‌های پژوهشی است.

پایان پیام/

اگر به کارآفرینی علاقه‌مند هستید از این رسانه دیدن کنید
منبع
آنا

پایگاه خبری موفقیت شناسی

هدف ما امیدآفرینی در جامعه و ایجاد حس خوب و مثبت است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا