دنیا را جور دیگری ببینیم

انتشارات موفقیت‌شناسی

«انسان وقتی بهتر می‌شود که به او نشان دهید چگونه است»، این حرف آنتوان چخوف نویسنده روسی است. اما آیا با نشان دادن ماهیت انسان‌ها، آن‌ها آدم‌های بهتری خواهند شد.

به گزارش پایگاه خبری موفقیت شناسی، باوری وجود دارد که چپ و راست، روان‌شناسان و فلاسفه، متفکران قدیمی و مدرن را  با هم متحد می‌کند و آن این تصور ضمنی است که انسان‌ها بد هستند. از ماکیاولی تا هابز، از فروید تا پینکر این باور در تفکر غربی به شدت ریشه دوانده است. به ما یاد داده‌اند که بشر ذاتاً خودخواه است و اساساً فقط به فکر منافع شخصی خودش است.

 شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که دیده باشید عده‌ای جایی جمع شده و مشغول تماشای حادثه‌ای هستند این حادثه ممکن است غرق شدن کسی باشد یا کتک خوردن یا خِفت شدن کسی در گوشه‌ای. خب خیلی‌ها ممکن است خودشان را کنار بکشند و هیچ کاری نکنند، این پدیده اثر تماشاگر یا تماشاگر بی‌تفاوت در روانشناسی نامیده می‌شود که افراد هنگام تماشای یک واقعه به کسی که نیاز به کمک دارد کمکی نمی‌کنند، مشهورترین حادثة مشابه در سال 1964 در نیویورک اتفاق افتاد که به دختری جوان در نزدیکی آپارتمانش حمله شد و ضارب او را با چاقو زد. دختر فریاد کشید و ضارب کمی ترسید و عقب نشست اما با اینکه بیش از ده نفر حادثه را دیده بودند کسی کاری نکرد و حتی به پلیس زنگ نزدند تا اینکه ضارب دختر جوان را کشت. این مثالی است که برخمان در «تاریخ امیدبخش نوع بشر» می‌آورد و می‌خواهد چشم‌اندازی متفاوت از نوع بشر ارائه دهد.

او تلاش می‌کند در کتابش زاویه جدیدی از دویست هزار سال گذشتة تاریخ بشر ارائه دهد و ثابت کند که ما برای مهربانی تلاش می‌کنیم و به جای رقابت به همکاری می‌اندیشیم و بیشتر به اعتماد گرایش داریم تا بی‌اعتمادی. درواقع این غریزه دارای پایه‌های تکاملی محکمی است که به آغاز انسان خردمند باز می‌گردد. حتماً برای خیلی از ماها اتفاق افتاده که در روز تلاش کنیم کمی از دروغ، تقلب، ریاکاری فاصله بگیریم روتخر این گام را با نگاه کردن به دیگر انسان‌ها به عنوان یک گونه یاد می‌دهد، او شاید از رویدادهای تلخ و خشونت‌آمیز تاریخ بشریت حرف بزند اما در مقابل از انسان‌های مهربان و صلح‌طلب هم صبحت می‌کند. او در این کتاب سعی می‌کند نیمه پر لیوان خوبی‌های بشر را نشان دهد و انسان‌های گذشته را به‌سان آینه‌ای مقابل انسان‌های امروزی بگذارد تا واقعیت جدیدی را به آن‌ها نشان دهد و اینکه همه چیز به خود انسان‌ها ربط دارد و بگوید «جنگ تمام شده اگر ما بخواهیم.» 

برخمان نویسنده و مورخ هلندی از نویسندگان جوان و خوشفکری است که چهار کتاب در حوزه‌های تاریخ، فلسفه و اقتصاد از او منتشر شده است. اولین اثر او «تاریخ پیشرفت» نام دارد و دومین اثرش «آرمان‌شهر برای واقع‌گرایان؛ چگونه می‌توانیم جهانی آرمانی بسازیم» که بسیار خوش درخشید و به بیش از سی زبان ترجمه شد. کتاب «تاریخ امیدبخش نوع بشر» او نیز بعد از انتشار با استقبال زیادی مواجه شد و تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخت. او در این اثر سعی می‌کند ثابت کند که جامعه براساس فرضیات اشتباه ساخته شده است، از «سالار مگس‌ها» مثال می‌زند و از همبستگی پس از حمله رعدآسا که آلمان‌ها در جنگ جهانی دوم 57 شب لندن را بمباران کردند می‌گوید، از نقص‌های پنهان در آزمایش زندان استنفورد پرده بر می‌دارد.

دو روی سکه انسان‌ها

برخمان به ما نشان می‌دهد که باور انسان به سخاوت و همکاری، فقط خوش‌بینانه نیست بلکه واقع‌بینانه است. او قدم به قدم در این کتاب شما را در سفر شخصی‌اش همراه می‌کند؛ از باور به بسیاری از شگردهای جامعه در مورد شر ذاتی گرفته تا نقض کردن سیستماتیک هر کدام از آن‌ها با شواهد متقن. او به مثال‌هایی می‌آویزد تا نشان دهد که انسان‌ها ذاتاً خوب هستند؛ شاید خیلی‌ها ندانند که اکثریت سربازان طی جنگ جهانی دوم اصلاً شلیک نکردند، یا در سال 1914 هر دو طرف سربازان برای جشن کریسمس بیرون آمدند تا با هم جشن بگیرند، یا برادران دوقلوی ویلجون آفریقای جنوبی این کشور را از جنگ داخلی نجات دادند و به پایان آپارتاید کمک کردند. برخمان تاریخ را ورق می‌زند و مثال‌هایی از برهه‌های مختلف بیرون می‌کشد تا بگوید که سکه دو رو دارد یک رویش خوب است.

در این کتاب برخمان دست خوانندگان را می‌گیرد و با خود به سفری می‌برد تا روی مفروضات کلاسیک منفی درباره طبیعت انسان‌ خط بطلان بکشد. او بررسی می‌کند چطور انسان‌ها می‌توانند از طبیعت ذاتاً خوب برای ساختن جامعه‌ای بهتر استفاده کنند. «تاریخ امیدبخش نوع بشر» تاریخی امیدبخش درباره نوع بشر است و انسان‌ها را تشویق می‌کند به جای نگاه کردن از پشت عینک بدبینی به نوع بشر، جهان را از زاویه دیدی متفاوت نگاه کنند یا چشم‌ها را بشویند و جوری دیگر ببینند.  

نگاه روسو و هابز به طبیعت انسان

واقعیت این است که ما دیگران را خودخواه، غیرقابل اعتماد و خطرناک می‌بینیم برای همین نسبت به آن‌ها حالت تدافعی می‌گیریم و بهشان بدگمان هستیم. توماس هابز فیلسوف قرن هفدهم وضعیت طبیعی ما را این گونه تصور کرده بود و معتقد بود که تمام آنچه بین ما و هرج‌ومرج خشونت‌آمیز قرار گرفته است یک دولت قدرتمند و رهبری استوار است، اما برخمان به ژان ژاک روسو متفکر فرانسوی باور بیشتری دارد. روسو بر این باور بود که انسان آزاد به دنیا آمده و این تمدن بود ـ با قدرت‌های اجباری اش، طبقات اجتماعی و قوانین محدودکننده‌اش ـ که او را اسیر کرد. هابز و روسو درواقع دو قطب طبیعت انسان را دیده‌اند و برخمان در این میان ترجیح می‌دهد که طرف روسو را بگیرد و با نگاه مثبت به نوع بشر بنگرد. 

ما در این کتاب از دل رویدادهای مختلف در طول تاریخ می‌بینیم که بشریت در طول تاریخ در دل بحران‌ها بالنده شده و رشد کرده و مهربانی و همکاری ذاتی انسان‌ها باهم، بزرگ‌ترین عوامل موفقیت انسان به عنوان یک گونه بوده است. با خواندن این کتاب می‌فهمیم که انسان‌ها برعکس تصور رایج در اعماق وجودشان مهربان و شایسته هستند، این‌طور فکر کردن باعث می‌شود که ما به سمت دنیای امیدوارانه‌تری سوق پیدا کنیم. در لحظه‌ای که پوپولیسم و عدم مدارا به اوج خود می‌رسد و ارتباطات ما به طور فزاینده‌ای وابسته به اینترنت است «تاریخ امیدبخش نوع بشر» فراری دلپذیر و خوش‌بینانه را به ما نشان می‌دهد.

کتاب تاریخ امیدبخش نوع بشر با ترجمه میرجواد سیدحسینی و سکینه تقی‌زاده از سوی نشر پارسه منتشر شده است. میتوانید برای خرید انلاین کتاب از فروشگاه اینترنتی bennubook استفاده کنید. این فروشگاه هم تخفیف های خوبی برای شما کتابخوان‌ها دارد و هم ارسال رایگان برای خریدهای بالاتر از 500 هزار تومان را در نظر گرفته است. 

انتهای رپورتاژ آگهی/

اگر به کارآفرینی علاقه‌مند هستید از این رسانه دیدن کنید
منبع
پابلیکا

پایگاه خبری موفقیت شناسی

هدف ما امیدآفرینی در جامعه و ایجاد حس خوب و مثبت است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا