سفارش رپورتاژ آگهی: 09128237336

فن بیان؛ هنر ارتباط مؤثر و دلیل اهمیت آن در زندگی روزمره

فن بیان، ابزاری اساسی برای برقراری ارتباط مؤثر است که می‌تواند تأثیر عمیقی بر زندگی شخصی و حرفه‌ای افراد بگذارد. در این مصاحبه به بررسی اهمیت آن و دلایل تأثیرگذاری‌اش می‌پردازیم.

بهامین دادرس مربی فن بیان، اعتمادبه‌نفس و توسعه فردی و نویسنده کتاب “فن بیان برای دانشجویان” در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار پایگاه خبری موفقیت‌شناسی به بررسی ابعاد مختلف فن بیان و اهمیت آن در زندگی روزمره پرداخت. او با تأکید بر این که فن بیان تنها یک مهارت ارتباطی نیست، بلکه ابزاری کلیدی برای موفقیت در هر زمینه‌ای است، توضیح می‌دهد که چگونه توانایی بیان مؤثر می‌تواند به افراد کمک کند تا پیام خود را به بهترین نحو منتقل کنند و در تعاملات اجتماعی و حرفه‌ای خود تأثیرگذارتر باشند. دادرس همچنین به معرفی روش‌ها و تکنیک‌های خاصی می‌پردازد که در آموزش فن بیان به کار می‌برد و بر اهمیت تمرینات روزانه برای بهبود این مهارت تأکید می‌کند.

بهامین دادرس: فن بیان به معنای توانایی انتقال مؤثر و استاندارد افکار و ایده‌ها به مخاطب در هر زمان است. در اینجا دو مسئله قابل تامل وجود دارد: اول، استاندارد فکر کردن و دوم، استاندارد حرف زدن. به قول مولانا: “آدمی مخفی است بر زیر زبان، این زبان پرده است بر درگاه جان” این بیان به ما می‌آموزد که برای بیان خوب، ابتدا باید خوب فکر کنیم. اگر ذهن ما درگیر، مضطرب یا فاقد اعتماد به نفس باشد، این موارد بر زبان ما تأثیر می‌گذارد و این به معنای چالش در فن بیان است.

موضوع بعدی، توانایی استاندارد صحبت کردن و تسلط بر اصول فن بیان است. این موضوع شامل افزایش دایره لغات، ساختاردهی به سخنرانی، صداسازی و موارد مشابه می‌شود. بنابراین، ابتدا باید مهارت تفکر صحیح را یاد بگیریم و سپس به سراغ مهارت صحبت کردن برویم.

در مورد اهمیت فن بیان، باید گفت که این موضوع در تمام جوانب زندگی ما به وضوح وجود دارد. از ارتباطات انسانی ساده گرفته تا مصاحبه‌های کاری و فروش، در واقع هیچ حوزه‌ای نیست که نیاز به فن بیان حرفه‌ای احساس نشود.

بهامین دادرس: از کودکی به مربی‌گری علاقه‌مند بودم. اگر به مربی فن بیان تبدیل نمی‌شدم، احتمالاً در یکی از مهارت‌های دیگر مربی می‌شدم. اما قطعا مربی می‌شدم. وقتی در دانشگاه در کنار همکلاسی‌هایم بودم و ضعف آن‌ها در فن بیان و سخنرانی را مشاهده می‌کردم، احساس مسئولیت بیشتری در این زمینه پیدا کردم.

به‌خاطر دارم که یکی از همکلاسی‌هایم که خیلی باهوش و شاگرد اول دانشکده بود، نتوانست ارائه‌ی کلاسی‌اش را به‌دلیل ترس از صحبت کردن در جمع به‌خوبی انجام دهد. شاید باورتان نشود، اما خیلی‌ها به‌خاطر همین ترس، از رسیدن به بسیاری از آرزوهایشان صرف‌نظر می‌کنند. مثلاً فردی را می‌شناسم که به‌خاطر ترس از ارائه‌ی پایان‌نامه و جلسه دفاع، از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه امیرکبیر انصراف داد.

بنابراین، اگر بخواهم پاسخ سوالتان را به‌صورت خلاصه بگویم، باید بگویم که من عاشق مربی‌گری هستم و این علاقه من را به فعالیت در زمینه فن بیان سوق داده است.

بهامین دادرس: من آموزش‌های فن بیان را با روان‌شناسی و تمرینات تئاتر ترکیب می‌کنم تا افراد سریع‌تر نتیجه بگیرند. این ترکیب باعث می‌شود یادگیری روان و مؤثرتری حاصل شود. خودم زمانی که تصمیم به یادگیری خوب حرف زدن گرفتم، نزدیک به ۲ سال به فعالیت در زمینه تئاتر پرداختم. این تمرینات به من کمک کردند تا در مربی‌گری تسلط بیشتری داشته باشم و ابزارهای بیشتری برای آموزش به دیگران پیدا کنم.

به‌طور جدی اعتقاد دارم که تئاتر باید به‌عنوان یک سرفصل در مدارس ما تدریس شود. اگر کودکان از سنین پایین با تئاتر آشنا شوند و در آن فعالیت کنند، احتمالاً در بزرگ‌سالی با حجم کمتری از ترس از صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن مواجه خواهند بود. این فعالیت‌ها به آن‌ها کمک می‌کند تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند و توانایی‌های ارتباطی خود را تقویت کنند.

بهامین دادرس: از سال ۹۷ که فعالیت‌آموزشی‌ام را آغاز کرده‌ام، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که در هنرجویانم مشاهده کرده‌ام، موضوع اعتمادبه‌نفس است. بسیاری از آن‌ها به‌دلیل ترس از قضاوت دیگران، انجام کارها را به تعویق می‌اندازند و اقدام نمی‌کنند. آن‌ها می‌ترسند که مورد تایید قرار نگیرند یا تصویر کامل و بی‌نقصی از خود ارائه ندهند.

این ترس‌ها معمولاً ریشه در عزت نفس و اعتمادبه‌نفس پایین دارند. وقتی افراد خودشان را قادر به ابراز وجود نمی‌بینند یا به توانایی‌های خود شک دارند، به همین دلیل از انجام فعالیت‌ها و ارائه‌ی خود بازمی‌مانند. به‌عنوان مربی، تلاش می‌کنم تا این مقوله را با هنرجویانم در میان بگذارم و به آن‌ها کمک کنم که به تدریج بر ترس‌هایشان غلبه کنند و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند. ایجاد فضایی امن و حمایت‌گر در کلاس، اهمیت زیادی دارد تا هنرجویان بتوانند بدون ترس از قضاوت، خود را ابراز کنند و رشد کنند.

بهامین دادرس: من همیشه در کلاس‌هایم برعکس این الگو را مثال می‌زنم. می‌گویم که هیچ‌کس یک‌شبه معتاد نمی‌شود؛ این یک فرآیند تدریجی است. یا هیچ‌کس به یک‌باره ۲۰ کیلو وزن کم و یا اضافه نمی‌کند. این تغییرات به آرامی و در طول زمان اتفاق می‌افتند. در مورد موفقیت نیز دقیقاً همین موضوع حاکم است. افراد به تدریج اعتمادبه‌نفس لازم برای انجام کارهای بزرگ‌تر را پیدا می‌کنند.

دوستی داشتم که می‌گفت میلیونر شدن خیلی سخت است، اما میلیارد شدن نسبتاً راحت‌تر به‌نظر می‌رسد. این در مورد اعتمادبه‌نفس نیز صدق می‌کند. ممکن است در مراحل اولیه کار دشوار به‌نظر برسد، اما به مرور زمان، وقتی فرد روش‌های لازم را یاد می‌گیرد و اعتمادبه‌نفس می‌گیرد، این فرآیند به‌صورت نمایی رشد می‌کند.

اکثر مردم انتظار دارند که ابتدا اعتماد به نفسشان بالا برود تا بتوانند کارهای بزرگ انجام دهند، اما این یک تصور نادرست است. در واقع، باید به‌آرامی و با اقدام‌های کوچک شروع کرد. با هر قدمی که برداشته می‌شود، اعتمادبه‌نفس نیز به تدریج شکل می‌گیرد و قوی‌تر می‌شود. ایجاد این عادت‌ها و عزم برای پیشروی در شرایط دشوار، اساس رشد و توسعه اعتماد به نفس است.

بهامین دادرس: زمانی که در کلاس‌های نویسندگی شرکت می‌کنید و بگویید می‌خواهید نویسنده‌ خوبی شوید، مربی معمولاً یک جواب ساده دارد: “بنویسید!” همچنین برای بهبود مهارت در صحبت کردن، بهترین راهکار این است که “حرف بزنید!” اما متأسفانه، به‌دلیل تأثیر شبکه‌های اجتماعی و کاهش جمعیت خانواده‌ها، بسیاری از بچه‌ها دیگر فضایی برای گفتگو و تمرین مکالمه ندارند.

به همین دلیل، پیشنهادی که به هنرجویانم می‌دهم، ساخت “دفتر خاطرات صوتی” است. آن‌ها می‌توانند هر روز صدای خود را ضبط کنند و اتفاقات آن روز را برای خود تعریف کنند. این تمرین باید حداقل ۵ دقیقه طول بکشد. در حین انجام این تمرین، مهم است که آن‌ها تجسم کنند که در مقابل ۱۰۰ نفر صحبت می‌کنند؛ این کار می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا اعتمادبه‌نفس بیشتری برای صحبت کردن پیدا کنند.

این تمرین به تنهایی می‌تواند معجزه کند. دانشمندان علوم اعصاب بیان می‌کنند که وقتی شما از مسیرهای عصبی خاصی استفاده نمی‌کنید، به تدریج مغز آن مسیرها را حذف می‌کند. این فرآیند مشابه زمانی است که فردی دستش را گچ می‌گیرد و پس از باز کردن گچ، نمی‌تواند به‌راحتی آن را حرکت دهد؛ چراکه ماهیچه‌های دست ضعیف شده‌اند. در مورد فن بیان نیز همین امر صدق می‌کند. کسی که به‌طور مداوم صحبت نمی‌کند، انگار که ماهیچه‌های بیانش ضعیف می‌شود.

بنابراین، ایجاد عادت گفت‌وگو و تمرین مستمر می‌تواند به رشد و تقویت مهارت‌های ارتباطی و اعتمادبه‌نفس در صحبت کردن کمک شایانی کند.

بهامین دادرس: زبان بدن محصول بخش ناخودآگاه ذهن ماست و در این زمینه نظرات زیادی وجود دارد. اما یک نکته کلیدی که می‌خواهم به آن اشاره کنم، برخلاف تمام کلاس‌های زبان بدن است: شما نمی‌توانید زبان بدن را برای مدت طولانی کنترل کنید. آیا می‌توانید حرکت مردمک چشمتان یا فشار خونتان را کنترل کنید؟ همه ما وقتی خجالت‌زده می‌شویم، به‌طور ناخودآگاه رنگ پوستمان قرمز می‌شود و وقتی متعجب می‌شویم، مردمک چشممان باز می‌شود.

پس چگونه می‌توانیم بر زبان بدن خود تأثیر بگذاریم؟ پاسخ این است که نیازی به کنترل زبان بدن ندارید؛ بلکه باید ذهنتان را کنترل کنید. اگر در مورد موضوعی که صحبت می‌کنید، تخصص و تسلط کافی داشته باشید، زبان بدنتان به‌طور ناخودآگاه قوی می‌شود. از سوی دیگر، اگر درباره موضوعی صحبت کنید که به آن باور ندارید، زبان بدنتان این عدم اعتماد را منعکس خواهد کرد. به همین دلیل است که در بازجویی‌ها، زبان بدن را بررسی می‌کنند تا بفهمند فرد دروغ می‌گوید یا نه؛ نشانه‌های دروغ در لحن، رنگ صورت، زبان بدن و تن صدا به سرعت نمایان می‌شود.

بنابراین، برای بهبود زبان بدن، باید به بهبود ذهن و تسلطمون بر موضوعی که در موردش صحبت می‌کنیم، بپردازیم.

حالا ممکن است این سوال پیش بیاید: پس چرا باید زبان بدن را یاد بگیریم؟ پاسخ این است که یادگیری زبان بدن به ما کمک می‌کند تا دیگران را تحلیل کنیم. به‌عنوان یک مدرس، باید بتوانم زبان بدن را درک کنم تا وقتی هنرجو در کلاسم حالت چهره‌اش تغییر کرد، بتوانم تشخیص دهم که آیا خسته شده یا هنوز اشتیاق دارد. ما زبان بدن را یاد می‌گیریم تا بتوانیم از طریق حرکات و نشانه‌های بدنی به ذهن طرف مقابل دسترسی پیدا کنیم. به‌عنوان مثال، من به‌عنوان یک فروشنده با مشاهده زبان بدن مشتری می‌توانم بفهمم که آیا او به محصول من علاقه‌مند است یا نه.

در نهایت، یادگیری زبان بدن نه تنها به ما کمک می‌کند تا بهتر ارتباط برقرار کنیم، بلکه این توانایی را به ما می‌دهد که درک بهتری از دیگران داشته باشیم و در نتیجه، روابط بهتری برقرار کنیم.

بهامین دادرس: سخنرانی عالی نیازمند دو بخش اساسی است: خوب حرف زدن و حرف خوب زدن. این دو را به کنار هم می‌توان به یک آشپزی موفق تشبیه کرد؛ هم باید غذایی خوشمزه تهیه کنید و هم آن را به شکلی زیبا و با دقت سرو کنید. یک سخنرانی خوب باید دارای ساختار منطقی باشد و در عین حال، از عمق احساس و تجربه سخنران نشأت بگیرد.

به قول مولانا: “حرف و گفت و صوت را برهم زنم تا که بی این هر سه با تو دم زنم.” این جمله به‌درستی نشان می‌دهد که وقتی ما از صمیم قلب درباره موضوعی صحبت می‌کنیم، به‌صورت ناخودآگاه می‌توانیم به عمق جان مخاطب نفوذ کنیم. در دنیای بازیگری نیز به این لحظه، “لحظه‌ی آن” می‌گویند؛ جایی که بازیگر واقعاً در نقش خود قرار می‌گیرد و احساساتش را به بهترین وجه ابراز می‌کند.

برای رسیدن به چنین موفقیتی، نخست لازم است که اصول پایه را به‌طور کامل یاد بگیریم. این اصول شامل ساختار درست سخنرانی، مهارت‌های بیانی و شناخت درست مخاطب و … است. سپس، با استفاده از تجربیات شخصی و داستان‌های مرتبط، می‌توانیم احساسی عمیق بین خود و مخاطب به‌وجود آوریم. این داستان‌ها و تجاربی که با خود داریم، افق تازه‌ای از ارتباط را برای مخاطب ایجاد می‌کند و بر اعتبار سخنران می‌افزاید.

به‌طور خلاصه، داستان‌های شخصی و تجربیات فردی رمز پیروزی در یک سخنرانی موفق هستند. این ارتباط عمیق، نه تنها مخاطب را به حرف‌های شما جذب می‌کند، بلکه به ایجاد تأثیر ماندگاری بر روی آن‌ها کمک می‌کند. پس برای یک سخنرانی تاثیرگذار نه تنها باید خوب صحبت کنید، بلکه باید حرف‌های خوب و صادقانه‌ای برای گفتن داشته باشید.

انتهای پیام/

اگر به کارآفرینی علاقه‌مند هستید از این رسانه دیدن کنید
خبرنگار
ندا طاقی آغمیونی
منبع
موفقیت شناسی

پایگاه خبری موفقیت شناسی

هدف ما امیدآفرینی در جامعه و ایجاد حس خوب و مثبت است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا