تفکر سیستمی چیست؟

تفکر سیستمی تکنیک نیست بلکه یک نوع دیدگاه و نگرش نسبت به جهان و پدیدههای آن است که باید در ذهن مدیران و سپس کل مجموعه آن نهادینه و فرهنگسازی شود.
به گزارش پایگاه خبری موفقیت شناسی، محمدعلی نژادیان مولف کتاب «موفقیت شناسی اقتصادی در راستای حمایت از تولید داخلی» در یادداشتی نوشت: تفکر سیستمی که امروزه در دانشگاهها مخصوصا در رشتههای مدیریت به آن توجه ویژهای میشود، به ما کمک میکند تا ما اثرات بلندمدت کارهای خود را بهتر ببینیم.
تفکر سیستمی میگوید نمیتوان فقط مشکل را در قسمت خودم حل کنم؛ بلکه باید به جاهای دیگر نیز نگاه کنم و ببینم این کاری که من قرار است انجام دهم، چه تاثیری روی کل مجموعه میگذارد. اگر با تفکر سیستمی فکر نکنیم مشکل را مانند یک توپ آتشین میببینیم و میخواهیم توپ را به دیگری پاس دهیم.
یعنی نگاه غیرسیستمی میگوید هر مشکل یک توپ آتشین است و همین که دست من نماند و دست فرد دیگری برود برد کردهام. اما نگاه سیستمی میگوید نباید مشکل را از جایی به جای دیگر منتقل کنیم. مانند وقتی که به کارگر میگویند تندتر کار کن، بعد او پیچها را شلتر میبندد (قابل ذکر است که تفکر سیستمی نه تنها در مدیران بلکه در همه اعضای یک مجموعه باید نهادینه شود).

تفکر سیستمی به ما یاد میدهد که مکانیزمها را نباید در خدمت خودمان ببینیم بلکه باید در خدمت سیستم ببینیم (فرض کنید همه بخواهند از قسمت خط ویژه اتوبوسها حرکت کنند، چه اتفاقی رخ میدهد؟).
در واقع، تفکر سیستمی یعنی اگر عضوی از یک سیستم هستیم و در آن سیستم مکانیزمهایی تعبیه شده در نتیجه من نگاهم این نباشد که این مکانیزمها چگونه میتوانند به من خدمت کنند؛ بلکه باید ببینم این مکانیزمها چگونه میتواند به بقای سیستم خدمت کند. آن وقت احتمالا قضاوت ما درباره مفید بودن و غیرمفید بودن مکانیزمها و نحوه استفاده ما از آنها فرق خواهد کرد. کسی که تفکر سیستمی دارد خوب میداند که بقای سیستم، مساوی با بقای خود اوست.
در این نوع تفکر فقط به اجزا و جزئیات توجه نمیشود؛ بلکه نحوهی تعامل بین اجزا هم بررسی میشود و از سطح به عمق و از جزء به کل گذر میکنیم و ریشهای و عمیق به مسائل و مشکلات فکر میکنیم. وقتی به تفکر سیستمی مجهز شویم یاد میگیریم که بهتر فکر، تحلیل و تصمیمگیری کنیم و فقط خود را نبینیم.
شاید نگاه غیرسیستمی در کوتاه مدت مشکل را حل کند، اما در بلندمدت مشکلات بدتر و سختتری بهوجود میآید. شاید نگاه سیستمی در کوتاه مدت ما را کند نماید، اما در درازمدت باعث موفقیت میشود.
وقتی نگاه غیرسیستمی داشته باشیم و فقط خود را ببینیم، فکر میکنیم زیرک هستیم ولی وقتی با تفکر سیستمی خود را مرور کنیم، آن زیرکی به حماقت ترجمه میشود.
به این مثال ساده توجه کنید: وقتی چند نفر در یک قایق نشستهاند و یک جای آن سوراخ میشود، افرادی که با سوراخ فاصله دارند، نمیتوانند بگویند خدا را شکر که جای ما سوراخ نشده است و در نتیجه هیچ تلاشی برای نجات قایق نکنند. زیرا، اگر قایق غرق شود همه آنها به زیر آب خواهند رفت.
اگر تفکر سیستمی داشته باشیم دیگر در جلسات نمیگوییم این موضوع خیلی مهم است، این کمتر مهم است و آن مهم نیست. زیرا، در یک سیستم همه چیز مهم است و اگر کوچکترین عضو یا اجزاء سیستم کار نکند یا درست کار نکند رفتار کل سیستم تغییر خواهد کرد.
قابل ذکر است که تمام خودخواهیها و خودپسندیها به این دلیل است که اغلب تبعات تصمیمها و رفتارهای خودمان را در جامعه نمیبینیم و یا نمیدانیم پس باید دانش خود را نسبت به آن افزایش دهیم. زیرا، این نوع تفکر زیربنای اقتصاد و مدیریت است.
در نتیجه اگر بخواهیم شاهد پیشرفت ایران باشیم، در ابتدا باید کارها و تصمیمهای خود را با زندگی و کار دیگران مرتبط ببینیم و تلاش نماییم بهجای خودخواهی، جامعنگر باشم و البته توجه داشته باشیم که ماهیت اصلی این نوع تفکر، توجه به روابط و تعاملات است.

بیشتر بخوانید:
کتاب «موفقیت شناسی اقتصادی در راستای حمایت از تولید داخلی» راهنمایی برای گذر از بحران ها
کتاب پرونده اجتماعی شهروندان راه حلی برای توسعه عدالت اجتماعی
برای مطالعه مطالب بیشتر از محمدعلی نژادیان اینجا را کلیک کنید.
پایان پیام/