چالشها و الزامات مدیریت صنعتی از نگاه دکتر «سینا ابویی مهریزی»

«نبود بهرهوری در صنایع دولتی و ضعف ارتباط صنعت و دانشگاه، دو چالش جدی پیشروی مدیریت صنعتی در ایران هستند»؛ دکتر ابویی مهریزی با اشاره به تجربههای شخصی و روند جهانی تحولات صنعتی، بر لزوم تسلط مدیران آینده بر ابزارهای هوشمندسازی و بازنگری در سیاستهای دانشگاهی برای پیوند مؤثر با صنعت تأکید کرد.
به گزارش پایگاه خبری موفقیت شناسی، دکتر سینا ابویی مهریزی، دکترای مدیریت صنعتی و عضو هيئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشكی تهران و مدير گروه رشتههای مديريت، مقطع كارشناسی دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار پایگاه خبری کارآفرینیپرس به بررسی عواملی که او را به سمت تحصیل در رشته مدیریت صنعتی سوق داد، چالشهای کنونی این حوزه، فرصتهای رشد و توسعه و همچنین مهارتهای ضروری برای مدیران آینده پرداخت. وی همچنین به اهمیت تقویت ارتباط بین دانشگاه و صنعت برای تسهیل ورود فارغالتحصیلان به بازار کار اشاره کرد که در ادامه میخوانید
چه عواملی شما را به سمت تحصیل در رشته مدیریت صنعتی سوق داد؟
خدمتتان عرض کنم که تولیدات، بخش اساسی و حیاتی صنعت یک کشور به شمار میآیند. من دارای مدرک لیسانس در رشته مهندسی صنایع هستم و به مباحث صنعتی و تولیدی علاقهمند بودم. در زمان انتخاب رشته، تحقیقات زیادی انجام دادم و متوجه شدم که فرصتهای خوبی در حوزه تولید در کشور وجود دارد. این فرصتها میتوانستند به من کمک کنند تا از آنها بهرهبرداری کنم و آینده شغلیام را تضمین نمایند. همچنین، جایگاه و اهمیت بالای صنایع تولیدی در کشور نیز از دیگر دلایل انتخاب من بود. به طور کلی، من به خاطر فرصتهای عظیمی که در این رشته مشاهده میکردم، رشته مدیریت صنعتی را انتخاب کردم.
به نظر شما بزرگترین چالشهایی که امروزه در مدیریت صنعتی وجود دارد چیست؟
یکی از چالشهای بزرگ که ما با آن مواجه هستیم، عدم بهرهوری صنایع دولتی است. به عنوان مثال، میتوانم شرکتهای ایرانخودرو و سایپا را مثال بزنم. این دو خودروسازی بنا به خبرگزاریهای رسمی، در فصل بهار سال ۱۴۰۲ به ترتیب ۴۹۰۰ و۱۱۰۰ میلیارد تومان زیان خالص داشتهاند. این اعداد مربوط به سال گذشته هستند و قطعاً اکنون این اعداد بیشتر شدهاند. ما عملاً با دو شرکت ورشکسته روبرو هستیم که سیاستهای حمایتی نادرست در چند سال اخیر باعث ایجاد این شرایط برای آنها شده است.
یکی از دلایل این وضعیت، تعداد بالای نیروی انسانی در این دو مجموعه است. به عنوان مثال، در کارخانهها و شرکتهای خودروسازی در دنیا، نسبت کارگر به نیروی ستاد یک به سه است؛ یعنی به ازای هر یک نفر در ستاد، سه نفر به عنوان نیروی تولیدی مشغول به کار هستند. اما در ایران، به ویژه در مجموعههای ایرانخودرو و سایپا، در بهترین حالت این نسبت یک به یک است؛ یعنی به ازای هر نیرویی که در ستاد وجود دارد، یک نفر در خط تولید کار میکند. این موضوع باعث افزایش تعداد نیروی انسانی در یک مجموعه میشود و در نتیجه بهرهوری کاهش پیدا میکند. هزینهها نیز بین محصولات توزیع میشود و قیمت محصولات افزایش مییابد.
اگر به یک اقتصاددان بگویید که یک مجموعه تمام تولیداتش را با بالاترین قیمت میفروشد و قبل از تولید مشتری دارد و بازار نیز انحصاری است، آن اقتصاددان ممکن است بگوید این شرکت در بهترین وضعیت خود قرار دارد. اما واقعیت این است که ایرانخودرو اکنون در بدترین وضعیت خود قرار دارد. دلیل این موضوع این است که هر مدیری که به کار میآید، تعدادی از کارمندان را از طریق روابط شخصی و رانت به مجموعه وارد میکند و پس از مدتی از آنجا خارج میشود، اما آن کارمندان همچنان در مجموعه باقی میمانند و هر سال نیز بر تعداد آنها افزوده میشود.
بنابراین، یکی از مهمترین چالشها در صنعت ایران، عدم بهرهوری صنایع است. یکی دیگر از دلایل این مسئله، عدم ثبات قیمت ارز است. بسیاری از تولیدکنندگان، به ویژه در بخش خصوصی، نمیتوانند تصمیمات بلندمدت بگیرند. زمانی که یک تولیدکننده نمیداند قیمت مواد اولیهای که خریداری میکند چگونه تغییر خواهد کرد یا قیمت محصولش در آینده به چه شکلی خواهد بود، نمیتواند برنامهریزی استراتژیک بلندمدتی برای تولید خود انجام دهد. این عدم ثبات ارز باعث میشود که نتوانند موفق باشند.
متأسفانه در چند سال اخیر، بسیاری از شرکتهای تولیدی خصوصی ما به دلیل عدم ثبات ارز و شرایط تحریمی ورشکسته شدهاند. یکی دیگر از چالشهایی که ما در صنعت ایران با آن مواجه هستیم، سیستم تولید و بازاریابی سنتی است که هزینههای هنگفتی را برای ما ایجاد میکند. بسیاری از شرکتها هنوز وارد چرخه دیجیتال مارکتینگ یا زنجیره تأمین دیجیتال نشدهاند و در نتیجه هزینههای بسیار زیادی را متقبل میشوند.

چه فرصتهایی برای رشد و توسعه در این حوزه مشاهده میکنید؟
اگر بخواهیم به صنعت جهان بپردازیم و بحث ایران را کنار بگذاریم، باید بگوییم که ما به طور رسمی وارد انقلاب پنجم صنعتی شدهایم. این انقلاب به گفتهی کارشناسان قرار بود از سال ۲۰۳۰ آغاز شود، اما ما عملاً از سال ۲۰۲۵ به این مرحله وارد شدهایم. انقلاب چهارم صنعتی، انقلاب دیتا بود و اکنون با ورود به انقلاب پنجم صنعتی، جرقههای آن به وضوح مشاهده میشود. مباحث مرتبط با هوش مصنوعی (AI)، بلاکچین و متاورس، همگی در حال تحول صنعت جهان هستند.
به عنوان مثال، در حوزه بلاکچین، اگر این تکنولوژی را در فرآیند تولید خودرو بررسی کنیم، وقتی شما یک اتومبیل خریداری میکنید، میتوانید به طور کامل در جریان تولید بخشهای مختلف آن قرار بگیرید. به عنوان نمونه، میدانید که لنت ترمز این خودرو توسط چه شرکتی، چه کارگری و در چه ساعتی تولید شده است. بنابراین، اگر ایرادی در محصول شما پیش بیاید، میتوانید متوجه شوید که ایراد توسط چه کسی و چه مجموعهای به وجود آمده است. به این ترتیب، بلاکچین شفافیت را در صنعت تولید افزایش داده است.
در حوزه بازاریابی و بازرگانی نیز نرمافزارهای Bi(Business intelligence) یا هوشمندی کسبوکار میتوانند کسبوکار شما را به طور کامل هوشمند کنند. این نرمافزارها از مرحله تأمین مواد اولیه تا زمانی که محصول یا خدمت را به مشتری میرسانید، تمام مراحل را تجزیه و تحلیل میکنند. به عنوان مثال، سایت دیجیکالا از BI قدرتمندی استفاده میکند که تمام دادههای مشتریان را جمعآوری و تحلیل میکند تا متوجه بشود فروش هر محصول چقدر است.
کسبوکارهای موفق امروزی نمیتوانند فقط به شکل محلی فعالیت کنند. مثلاً من ترجیح میدهم از فروشگاهی خرید کنم که علاوه بر ارائه خدمات بهتر و تخفیفهای بیشتر، محصولات را به موقع و راحت به درب منزل من بیاورد. همچنین این کار باعث صرفهجویی در زمان من نیز میشود.
در نهایت، مباحث مرتبط با هوش مصنوعی و ابزارهایی مانند چت جیپیتی که امروز با آن مواجه هستیم، به ما امکان میدهند که از این فناوریها در صنعت و تولید بهرهبرداری کنیم. با استفاده از این تکنولوژیها، میتوانیم به بهترین نحو از امکانات موجود استفاده کنیم.
به نظر شما آینده مدیریت صنعتی به کدام سمت خواهد رفت؟
قطعاً آینده مدیریت صنعتی با گسترش هوش مصنوعی متحول خواهد شد. در حال حاضر، تحولات صنعتی به وضوح مشاهده میشود. اگر بخواهیم بر روی کشور خودمان تمرکز کنیم، باید توجه داشته باشیم که کشور ما نباید در این حوزه از کشورهای همسایه عقب بماند که متأسفانه در حال حاضر چنین وضعیتی داریم. به عنوان مثال، وزیر آموزش و پرورش امارات متحده عربی اعلام کرده است که هوش مصنوعی باید بهطور اجباری در مدارس تدریس شود. ما نیز باید رویکرد مشابهی نسبت به هوش مصنوعی داشته باشیم.
این بدان معناست که از همان ابتدا باید در مدارس به دانشآموزان آموزش دهیم و حتی در حال حاضر، دانشجویان ما نیز اطلاعات کمی درباره هوش مصنوعی دارند. آنها باید بدانند که هوش مصنوعی واقعاً میتواند دنیا و صنعت را متحول کند.
بنابراین، اگر بخواهم به سوال شما درباره آینده مدیریت صنعتی و صنعت در ایران و جهان پاسخ دهم، میتوانم بگویم که این آینده به طور مستقیم با رشد مباحث هوش مصنوعی مرتبط است. نکته دیگری که میتواند به صنعت ما در آینده کمک کند، تعامل سازنده با جهان و بهبود سیاست خارجی ماست تا تحریمها به حداقل برسد. زیرا واقعاً تحریمها کمر تولیدکنندگان داخلی را به دلیل عدم ثبات قیمت ارز شکسته است.
چه مهارتهایی برای مدیران آینده ضروری خواهند بود؟
مهمترین مهارت در وهلهی اول، استفاده از نرمافزارهایی است که مرتبط با هوشمندسازی کسبوکار هستند، بهویژه نرمافزارهای Bi و نرمافزارهای حوزه هوش مصنوعی. مدیران، بهویژه کسانی که خود را مدیر میدانند و دروس مدیریتی را گذراندهاند، باید به این مباحث مسلط شوند و بتوانند از این فضا برای افزایش بهرهوری استفاده کنند.
آیا توصیهای برای دانشجویان یا افرادی که به دنبال ورود به حوزه مدیریت صنعتی هستند دارید؟
عرضم به خدمت شما که مهمترین توصیهام این است که افرادی که به مباحث صنعت علاقهمند هستند، همین حالا به سراغ نرمافزارهایی بروند که با هوشمندسازی کسبوکار و هوشمندسازی Bi مرتبط هستند. من به دانشجویان در کلاس میگویم که به نرمافزارهای Bi، مانند Power Bi و Tableau، و همچنین نرمافزارهایی که مرتبط با تجزیه و تحلیل بازار و صنعت هستند، توجه کنند. زیرا مدیران موفق صنعت آینده، افرادی خواهند بود که بر این نرمافزارها و مباحث تسلط داشته باشند.
چگونه میتوان ارتباط بین دانشگاه و صنعت را تقویت کرد تا فارغالتحصیلان بهتر به بازار کار وارد شوند؟
متأسفانه، دانشگاهها به جای پیشرفت دانشجویان، به بنگاههای اقتصادی تبدیل شدهاند و بیشتر به دنبال جذب دانشجو هستند. ارتباط بین صنعت و دانشگاه متأسفانه بهطور کامل قطع شده است. من یک تحقیق و پروژه برای یکی از ارگانها انجام دادم که هدف آن طراحی یک شبکه اجتماعی برای اتصال صنعت و دانشگاه بود. تا حدودی در این زمینه موفق بودیم و پاسخهایی نیز دریافت کردیم، اما این کار هنوز بسیار عظیم و گسترده است. در حال حاضر، باید جذب دانشجویان در دانشگاهها بر اساس نیازهای صنعت انجام شود، که متأسفانه هنوز چنین چیزی وجود ندارد. با این حال، باید بسترهایی به تدریج فراهم شود تا این اتفاق هرچه زودتر صورت گیرد. صنعت و دانشگاه باید با هم هماهنگ شوند تا بتوانیم دانشجویان را بر اساس نیازهای آن صنعت جذب کنیم.
انتهای پیام/