تعریف و تقسیمبندی علم/ تفاوت علوم انسانی و علوم اجتماعی
به گزارش پایگاه خبری موفقیتشناسی، محمدعلی نژادیان پژوهشگر برتر دانشگاه آزاد اسلامی در یادداشتی به تعریف علم پرداخت و عنوان کرد که این طبقهبندی را اولینبار در سال 1391 در کتاب «موفقیتشناسی» و همچنین سال 1397 در کتاب «موفقیتشناسی اقتصادی در راستای حمایت از تولید داخلی» مطرح کردم که این کتاب در سال 1398 بهعنوان کتاب برتر واحد علوم و تحقیقات برگزیده شد. در ادامه متن این یادداشت را میخوانید.
در این یادداشت به موارد ذیل پرداخته شده است:
- اهمیت تعریف لغوی و اصطلاحی کلمات
- تعریف عام علم
- تعریف خاص علم
- بخشهای مختلف علم
- تقسیمبندی علم از لحاظ ماهیت
- تعریف علم حضوری
- تعریف علم حصولی: علوم تجربی (شامل علوم انسانی و علوم اجتماعی)، علوم عقلی و علوم نقلی
- تعریف شناخت علمی
- هدف تولید علم
- اهمیت علم
- بررسی انواع علم در قرآن
- بررسی واژه علم در قرآن (مفهوم خاص و مفهوم عام)
- هدفدار بودن علم در قرآن
اهمیت تعریف لغوی و اصطلاحی کلمات
زمانی که محقق قصد دارد درباره یک موضوعی تحقیق کند، در مرحله اول باید یک تعریف دقیق از آن ارائه نماید تا بتواند به نتیجه صحیح دست یابد. البته معمولا در علومانسانی بهدلیل چندوجهی بودن انسان و نگرشهای مختلف افراد، تعاریف زیادی برای مفاهیم مطرح میشود که همین امر باعث اختلاف نظر و یا بهوجود آمدن مکتبهای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… شده است.
حال در این یادداشت ضمن تفکیک و تعریف علم به عام و خاص، یک بخشبندی ساختاری و محتوایی از آن ارائه کردهام و در نهایت با تفسیر علم در قرآن، هدفدار بودن علم نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
علم چیست؟
علم در لغت: یعنی دانستن، دانش (دانایی، فضل) و میتوان هرگونه معرفت وآگاهی (اطلاع، خبر) را علم محسوب کرد.
تعریف عام علم: اگر بخواهیم بهصورت کلی و عام به معنی علم توجه کنیم به همه دانستنیهای انسان صرف نظر از طبیعت و نوع آنها علم گفته میشود. در این صورت عالم در برابر جاهل و دانستن در برابر نداستن قرار میگیرد. مانند این که فردی میگوید من به فلان اتفاق علم دارم، یعنی از آن اتفاق خبر و آگاهی دارم. (در این حالت معادل لاتین علم Knowledge میشود.)
تعریف خاص علم: علم در تعریف خاص، نامی است که به بخشی از شناخت یا معرفت انسان دادهاند و منحصرا به آگاهیها و دانستنیهایی اطلاق میشود که از روشهای مخصوص، منطقی، منظم و مشخص (عقلی، آزمایش و تجربه) بهدست میآید و بر تجربیات مستقیم حسی مبتنی هست، بهطوری که تکرار آن تجارب و آزمونها در عمل نتیجه واحدی برای همگان داشته باشد که میتوان از مفهوم خاص علم به علم حصولی رسید. مانند: فیزیک، شیمی، ریاضیات و… از این لحاظ همه دانشها و معرفتها علم نیستند، بلکه با شرایط ویژه ای (طی کردن فرایند علمی تحقیق) علم خوانده میشوند. علم شناختی است که از احتمال به دور است و به قطعیت نزدیک است. سایر انواع معرفت از این قاطعیت بهره قابلی ندارند. در این روش عالم کسی است که به روش علمی مجهز است. (در این حالت معادل لاتین علم Science میشود.)
بخشهای مختلف علم چیست؟
هر علمی با علوم دیگر از لحاظ (هدف، موضوع و روش) تمایز دارد و میتوان با همین معیارها علوم مختلف را از یکدیگر شناسایی نمود:
1- هدف: نظری و عملی
2- موضوع: شاخههای مختلفی میتواند داشته باشد و از لحاظ حدود نیز میتوان به (خرد و کلان) تقسیمبندی نمود.
3- روش: تقریبا اصول روش تحقیق همه علوم یکی است ولی در «مرحله تجربه» با هم متفاوت هستند به فرض در علوم طبیعی از روش (آزمایشی) استفاده میشود و در علوم انسانی از روشهای (مشاهدهای) استفاده میشود که خود بر دو نوع است: روشهای (توصیفی) و روشهای (سندی) که هر کدام نیز وسیله و شیوه خاص خود را دارند.
علم از لحاظ ماهیت چند دسته هست؟
علم را از نظر ماهیت می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1-علم حضوری: علمی است که در ذهن انسان مخفی است و بدون واسطه چیزی برای انسان آشکار میشود. مثل: شادی، غم، کینه، ترس، محبت و… (علم شهودی نیز با علم حضوری به دست میآید؛ مانند: علوم پیامبران علیهالسلام و عرفا که با وحی و الهامات الهی و غیر الهی است. البته وحی کننده در معنای عام آن میتواند خداوند باشد یا غیر او و از جمله شیطان. همچنین وحی گیرنده نیز میتواند انسان یا غیر انسان باشد. خداوند در قرآن، از وحی خود به زنبور عسل هم خبر داده است (قرآن، نحل: 67). قابل ذکر است که وحی در معنای خاص آن، نوعی شناخت شهودی بوده است که از طرف خداوند برای هدایت آدمیان به پیامبران اعطاء شده است. به این معنای خاص وحی تشریعی نیز میگویند).
2-علم حصولی: علم به خارج است که باید درباره آن تحقیق کرد تا تایید شوند. یعنی بهواسطه چیزی برای انسان آشکار میشود. مانند: الف- علوم تجربی، ب- علوم عقلی ج- علوم نقلی که در ادامه بهطور تفصیلی توضیح داده شده است.
الف- علوم تجربی: از طریق مشاهده، تجربه و آزمایش حاصل میشوند که خود دو قسم است:
علوم انسانی: جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و…
علوم طبیعی: فیزیک، شیمی، زیستشناسی و…
نکته1: به فرض اقتصاد از شاخههای علوم اجتماعی است و علوم اجتماعی نیز بخشی از علوم انسانی است که در ادامه توضیخ داده شده است.
نکته2: قابل ذکر است که موضوع علوم انسانی کنشهای انسانی و موضوع علوم اجتماعی کنشهای اجتماعی انسان است. بنابراین، موضوع علومانسانی عامتر از موضوع علوماجتماعی است. در نتیجه علوماجتماعی بخشی از علوم انسانی محسوب میشود و همه فواید علومانسانی را داراست.
نکته3: موضوعات علوم طبیعی، پدیده های جهان طبیعی است. موضوع علوم طبیعی موجودات طبیعی است. علوم طبیعی، قوانین طبیعت و موجودات طبیعی را شناسایی میکنند. مثلا زیستشناسی درباره موجودات زنده بحث میکند و موجود زنده را دارای ویژگیهایی مانند حرکت، تغذیه و رشد میداند. در علوم انسانی کنش انسان چون با اراده و آگاهی انسان انجام میشود دارای هدف و معنای خاصی است و به همین دلیل شناخت آن بدون فهم و معنای آن ممکن نیست. اما پدیده های طبیعی مستقل از معانی و اهدافی هستند که انسانها در نظر میگیرند؛ یعنی به تصمیم و اقدام انسانها وابسته نیستند. بنابراین شناخت آنها نیز مستقل از اهداف و اغراض انسانها است.
تعریف علوم انسانی: هر علمی درباره موضوعی خاص بحث میکند؛ و به همین دلیل، بسیاری از دانشمندان تفاوت علوم را به تفاوت موضوع آنها دانستهاند و بر این اساس، میتوان گفت علوم انسانی به علومی گفته میشود که موضوع آنها «کنش انسانی است»؛ یعنی، درباره کنشهای انسانها و آثار و پیامدهای آنها بحث میکند.
تعریف علوم اجتماعی: هر علمی، از جهات مختلف، با علوم دیگر تمایز دارد؛ مانند موضوع، هدف و روش. علوم اجتماعی را نیز با همین معیارها از دانشها و علوم دیگر میتوان بازشناخت. علوم اجتماعی را میتوان شناخت کنش اجتماعی انسان و پیامدهای آن تعریف کرد. این تعریف علاوه بر آن که کنش اجتماعی انسان را دربر میگیرد، پدیدههای اجتماعی دیگر از جمله نظامهای خرد و کلان اجتماعی را نیز شامل میشود. در واقع علوم اجتماعی را میتوان علم به پدیده ها و واقعیتهای اجتماعی نیز تعریف نمود.
تعریف کنش انسانی: فعالیت انسان با فعالیت موجودات دیگر تفاوت دارد. به فعالیتی که انسان انجام میدهد «کنش انسانی» میگویند.کنش انسانی با اراده و آگاهی انسان انجام میشود، یک نویسنده یا هنرمند با آگاهی و اراده مینویسد یا اثر هنری خلق میکند. از این تعریف مشخص میشود، بسیاری از فعالیتهایی که در بدن انسان نیز انجام میگیرد، کنش انسانی نیستند؛ مانند: ضربان قلب آدمی یا رشد سلولهای بدن؛ زیرا اینگونه فعالیتها با اراده و آگاهی انسان انجام نمیشوند. از انواع کنش انسانی میتوان به کنش درونی مانند ادراک و تفکر و کنش بیرونی مانند راه رفتن ونشستن اشاره کرد.
تعریف کنش اجتماعی: ما به دوست خود سلام میکنیم؛ یا پاسخ سلام او را میدهیم. با ورود معلم به کلاس درس از جا بر میخیزیم. هنگام ورود به کلاس یا سوار شدن به اتوبوس حق تقدم را رعایت میکنیم و به هم تعارف میکنیم.کنشهایی که با توجه به دیگران انجام میدهیم «کنش اجتماعی» خوانده میشود.کنش اجتماعی نوعی کنش انسانی است. پیش از این گفتیم کنش انسانی آگاهانه و ارادی است. اجتماعی بودن کنش به این است که آگاهی و اراده آدمی ناظر به دیگران و ویژگیها و اعمال آنهاست. لباس پوشیدن شما در منزل با بیرون از منزل متفاوت است؛ زیرا شما در پوشیدن لباس، به نظر دیگران درباره خودتان اهمیت میدهید. آدمی برای آواز خواندن خیابان را انتخاب نمیکند؛ چرا که احتمال میدهد دیگران به او اعتراض کنند. از این رو شاید در جایی آواز بخواند که کسی نباشد؛ یا موقعیت خوبی برای آواز خواندن باشد. اینها مواردی از کنشهای اجتماعی هستند. همچنین بالا رفتن فردی از دیوار خانه دیگران، حتی اگر کسی در خیابان نباشد و او را نبیند یک کنش اجتماعی است.
ب- علومعقلی: که خود بر دو قسم است:
علوم ریاضیات و منطق: (قابل ذکر است تا قبل برتراند راسل ، گمان میشد ریاضیات اصل منطق است ولی او ثابت کرد که منطق ، اصل ریاضیات است).
علوم راجع به واقع: یعنی فلسفه که شامل فلسفه مضاف (مانند فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ و..) و فلسفه های غیر مضاف مانند (متافیزیک و…)
ج- علوم نقلی: مانند علم تاریخ، لغت و… که در آنها از نقل استفاده میشود.
تعریف شناخت علمی
منظور از شناخت علمی، شناخت علمحصولی است که نیازمند تجربه، مطالعه، آزمایش، در اختیار داشتن ابزارهای خاص و آموزشهای ویژه است و در واقع شناخت علمحصولی یعنی آشنایی به قوانین حاکم میان پدیدهها که تحت نظم و قاعده بوده و قابل اثبات است. افرادی که بر اثر تجربه و آزمایش دریافتهاند که آب (از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن تشکیل شده و یا سه حالت جامد، مایع و گاز دارد) شناخت علمی از آب پیدا کردهاند. هر چند که ممکن است این شناخت هنوز کامل نباشد. لذا شناخت علمی مبتنی بر تعقل و ادراک حواس ظاهری است و بر واقعیات و منطق استوار است. همچنین ممکن است با گذشت زمان و با توجه به نیازهای انسان تغییراتی جزئی و یا کلی در آن بهوجود بیاید و بر اثر تجارب نسلها دقت و وسعت بیشتری یابد. در مجموع میتوان گفت شناخت علمی شناختی است که از روش علمی بهدست میآید.
روش علمی نیز به صورتهای مختلف تقسیمبندی و تعریف شدهاند ولی بهطور کلی میتوان بدین گونه مطرح نمود:
1-مشاهده و تشخیص مسئله
2-تجربه ابتدایی
3-طرح گمانه یا فرضیه
4-تجربه وسیع برای وارسی گمانه
5-کشف قانون
6-تنظیم نگرش یا نظریه
هدف تولید علم
هدف از تولید علم غلبه بر واقعیت و تسهیل زندگی، رفاه، آسایش، تعالی (علوم انسانی) و همچنین در پی توصیف، تبیین و پیشبینی روابط بین پدیدههای جهان است.
اهمیت علم
توانا بود هر که دانا بود! یعنی علم به انسان قدرت میدهد و زمانی که قدرت داد وسیلهای میشود که انسان با آن به زندگی خودش بهبود بخشد. البته علم در هر سطحی فضیلت است ولی تاثیر آن در زندگی زمانی است که با عمل همراه باشد. همچنین علم زمانی میتواند مفید واقع شود که با ایمان همراه باشد و در راستای تکامل انسان قرار گیرد.
علم به انسان قدرت میدهد و باعث حرکت او میشود و دین جهت درست حرکت را نشان میدهد. «علم باعث میشود انسان بتواند زمینههای بسیاری را در امر پیشبینی فراهم آورد و بر محیط تسلط پیدا کند» و دین باعث میشود انسان بر خود تسلط پیدا کند و یکی از تاثیرات آن در انسان، ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس است. در میان همه مقدسات بشر علم تنها چیزی است که همه افراد از هر نژادی تابع هرمسلکی آن را گرانقدر میداند و به برتری و عظمت آن اعتراف دارند و حتی نادانترین افراد، علم را در هر سطحی که خود درک میکنند باعث وجود و برازندگی خود میدانند و به هیچ وجه آنرا شایسته تحقیر نمیدانند و اگر به فردی گفته شود که تو نمیدانی، انگار که وجود و برازندگی بزرگی از آن فرد گرفته شده و از خود بیخود میگردد.
پس مشاهده میشود که محبوبیت و احترام علم، فقط به خاطر اینکه بهترین ابزار زندگی برای مبارزه حیاطی انسان است و به انسان نیرو و توانایی میدهد و باعث تسلط او بر طبیعت میشود، نیست بلکه انسانها علم را برای خود وجود و شخصیت میدانند.
بررسی انواع علم در قرآن
قرآن به روشهای علمی مانند: شیوه شهودی، شیوه تجربی، شیوه عقلی و شیوه نقلی اشاره دارد:
1-اشاره به علم شهودی در قرآن: گاهی از وحی و الهامات الهی به انسانها سخن میگوید و علم الهی را که از نزد خدا به برخی انسانها میرسد (علم لدّنی) گوشزد میکند (قرآن، کهف: 65).
علم لدّنی: مفهوم آن یعنی علمی که بدون رنج تعلم و با الهام الهی دریافت شود، دانشی که خدا به انسان آموزش میدهد.
علم معمولی (اکتسابی): کسب دانش از راه تحصیل و تعلیم و تعلم، مدرسه و کتاب و تمرین و مطالعه را علم اکتسابی گویند.
2-اشاره به علم تجربی در قرآن: همچنین گاهی توجه انسان را به طبیعت جلب می کند و او را به انسانشناسی کیهانشناسی، طبیعتشناسی و…تشویق میکند (قرآن، حج:5؛ رعد:2؛ نحل:3).
3-اشاره به علم عقلی در قرآن: گاهی انسان را به خرد ورزی و تفکر فرا میخواند و تشویق میکند (قرآن، یوسف:2؛ انبیاء:10).
4-اشاره به علم نقلی در قرآن: گاهی توجه انسان را به عمق تاریخ جلب میکند و داستانهای عبرتآموز پیامبران و ملتهای پیشین را بیان میکند و یا وقایع تاریخی صدر اسلام همچون جنگها را گزارش و ثبت میکند. مانند سوره انبیاء، یوسف، کهف، هود، مریم، ابراهیم لقمان، نوح و…
بررسی واژه علم در قرآن
در قرآن میتوان علم را در دو مفهوم عام و خاص برداشت نمود:
مفهوم خاص
الهیات: علمی است که درباره خدا بحث میکند و مسائل و مباحث علم الهی است، حکمت الهی.
قرآن کریم هدف آفرینش جهان را آگاهی انسان از «علم و قدرت الهی» معرفی میکند. در واقع میتوان گفت آگاهی از صفات خدا را بهعنوان علم اعلی و هدف خلقت برشمرده است (قرآن، طلاق:12).
قابل ذکر است در قرآن موارد دیگری نیز برای آفرینش انسان ذکر شده است از جمله آزمایش و امتحان (قرآن، ملک:2)، عبادت (قرآن، ذاریات:56)، رحمت الهی (قرآن، هود: 118 و 119).
مفهوم عام
در سوره زمر آیه9 آمده است «آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند برابرند؟»
به نظر میرسد منظور از علم در این آیه، مطلق علم و دانش است که شامل همه اقسام علم مفید میشود ولی از آنجایی که عالم بدون ایمان ممکن است مغرور شود و از علم خود نیز منفی استفاده کند میتوان استنباط نمود، منظور از دانش در آیه فوق همه علوم مفید بعلاوه علم الهیات است، چون علم به خداست که آدمی را به کمال میرساند. یعنی: عالم هرعلمی، که با ایمان باشد، مورد نظر آیه فوق است.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: دو طایفه هستند که کمرم را شکستند، عالمان هتاک و بیپروا، و جاهلان مقدسنما، آنان با هتاکی خود مردم را مغرور کردند و اینان با اعمال خود مردم را گول زدند و مانع از آن شدند تا مردم به به حقیقت دست یابند (مجلسی، بحارالنوار، ج 2، ص 111؛ ج 1، ص 208، مؤسسةالوفاء، بیروت، 1404ق).
امام علی (علیهالسلام) میفرماید: ارزش هر فرد به چیزی است که میداند (مجمعالبیضاء ، فیضکاشانی، ج1، ص26)
هدفدار بودن علم در قرآن
یک دسته از آیاتی که راههای افزایش علم را بیان میکند (قرآن، نحل: 78):
در آیه 78 سوره نحل خداوند به چشم و گوش عقل و قلب اشاره مینماید و انسان را به استفاده از این وسایل ترغیب میکند تا دانش خود را افزایش دهد و این را شکر نعمت میداند و این یعنی هدفدار بودن کشف علوم که همان جریان داشتن در مسیر حق است.
یک دسته از آیات که اسراری از طبیعت را برای انسان فاش میکند:
قابل ذکر است که در زمان نزول قرآن علم پیشرفت چندانی نکرده بود و این مطالب کشفالاسرار محسوب میشد، اگر چه امروزه برای ما مطالبی عادی جلوه میکند (قرآن، لقمان: 10)
در آیه 10 سوره لقمان به ستونهای نامریی برای استقرار کرات و اجرام آسمانی اشاره شده، یعنی قوه جاذبه و نیروی گریز از مرکز دو قدرتی که رمز گردش کرات در مدار خود هستند و اعجاز دیگر اشاره به محافظت زمین از لرزش بهوسیله استقرار کوهها و همچنین اشاره به قانون زوجیت گیاهان است که قرنها بعد توسط دانشمندان زیستشناس کشف شد.
در آیه 29 سوره لقمان نکاتی در خصوص شب و روز و خورشید و ماه سخن گفته شده که کوتاه و بلند شدن شب و روز آن هم بهتدریج در پرورش موجوداتی که به تاریکی و یا روشنایی بیشتری نیاز دارند، نقش مهمی دارد. یعنی در این آیه ذکر شده خورشید حرکت دارد و حرکات اجرام زمانبندی شده است که این نیز قرنها بعد توسط دانشمندان کشف شده است.
همچنین در آیه 31 سوره لقمان متذکر شده که حرکت کشتی در دریا نتیجه مجموعهای از نعمتهای الهی است، از جمله حرکت باد، وزن مخصوص و قوانین مربوط به قرار گرفتن اجسام روی آب است.
یعنی تقدیر خداوند بر این بوده که انسان علوم را که در هستی وجود دارد بهواسطه عقل و ابزارهای حسی و تجربه به کشف رموز طبیعت مبادرت ورزد و خداوند در آیاتی به صراحت انسان را به تفکر در علم و شناخت طبیعت و علوم مختلف دعوت کرده است.
لذا با توجه به تذکرات آیههای فوق الذکر میتوان نتیجه گرفت که کشف علوم دقیقا در مسیر تقدیرالهی پیش رفته و خواهد رفت
خلاصه یادداشت
1-علم در لغت به معنی دانستن و دانش است و در اصطلاح نیز از لحاظ مختلفی میتوان آن را تقسیمبندی و تعریف نمود. بهطور کلی علم به دو صورت عام و خاص تعریف میشود؛ علم در معنی عام آن کلیه دانستنیها و شناخت هایی است که انسان میداند و در حالت خاص نیز به بخشی از شناختهای انسان اطلاق میگیرد که از طریق روش علمی حاصل میشود.
2-علوم مختلف را میتوان از لحاظ هدف، موضوع و روش تقسیم و تعریف نمود.
3-علم از لحاظ ماهیت نیز قابل بخشبندی است که خود به دو قسمت علم حضوری و علم حصولی تقسیم میشود؛ علم حضوری علمی است که در ذهن انسان مخفی است و بدون واسطه چیزی برای انسان آشکار میشود. مانند: شادی و غم؛ علم حصولی نیز علم به خارج است که باید درباره آن تحقیق کرد تا تایید شوند. یعنی بهواسطه چیزی برای انسان آشکار میشود. که به علوم تجربی، علوم عقلی و علوم نقلی تقسیم میشود. علوم تجربی نیز خود به دو قسم علوم انسانی و علوم طبیعی تقسیم شده و همچنین علوم عقلی نیز به دو قسمت علوم ریاضیات و منطق و علوم راجع به واقع؛ یعنی فلسفه تقسیم می شود.
4-از موضوعات دیگر فصل اول مبحث شناخت علمی است که به شناختی میگویند که از روش علمی حاصل شود؛ یعنی بر اساس روشهای خاص مبتنی بر آزمایش، مشاهده و تجربه است.
5-موضوع دیگر بحث اهمیت علم است که بهطور کلی میتوان گفت شرایط پیشبینی را برای انسان مهیا میکند و باعث تسلط انسان بر طبیعت میشود.
6-در قرآن نیز تقریبا به حالات مختلف علم که بیان گردید، اشاره شده است و خداوند در آیاتی به صراحت انسان را به تفکر در علوم مختلف دعوت کرده است و این یعنی کشف علوم در مسیر در مسیر تقدیر الهی است و…
بیشتر بخوانید:
- شبه علم چیست؟/ کرونا مجالی برای سارقان سلامت روان
- ضرورت ارزیابی صلاحیت های علمی و شخصیتی روان شناسان/ ۲ عنصر مهم در جدا کردن مرز بین علم و شبه علم
- با روان شناسی شبه علمی پس از مدت کوتاهی مشکلات مجدد شروع می شوند
محمدعلی نژادیان
نویسنده و محقق
عضو باشگاه پژوهشگران و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی
دانشآموخته برتر واحد علوم و تحقیقات
www.successology.ir
پایان پیام/