بیایید به بهرهوری سمی پایان دهیم
بهرهوری سمی به معنای اجبار ناسالم برای همیشه بهرهور بودن و فعال بودن است، اغلب به قیمت سلامت روانی و جسمی، روابط و کیفیت کلی زندگی ما تمام میشود. این احساس در فرهنگ کاری امروز بسیار رایج است، جایی که تمایل به بهرهور بودن دائمی، و حتی تحسین انتظار میرود. اما این طرز فکر نه تنها مضر است، بلکه خطرناک نیز هست. در حالی که افراد به سختی میتوانند وظایف اصلی شغلی خود را انجام دهند، افزایش حیرتانگیز ۱۹۲ درصدی جلسات هفتگی پس از همهگیری، این چالش را بسیار دشوارتر کرده است. ما بیش از حد جلسه میگذاریم، بیش از حد در چرخههای کاری گیر میافتیم، و بیش از حد همکاری میکنیم — یکی از بدترین عادات کاری که بحران به وجود آورده است. با وجود تصور قدیمی که کار بیشتر برابر با بهرهوری بیشتر است، دادهها و تحقیقات نشان میدهند که اینطور نیست. رهبران نقش اساسی در ادامه دادن یا شکستن این چرخه بهرهوری سمی دارند.
به گزارش پایگاه خبری موفقیت شناسی به نقل از هاروارد بیزینس ریویو، «وقتی مُردم، میخوابم.» این جملهای است که از گفتنش خجالت میکشم، چون قبلاً بارها آن را تکرار میکردم؛ برای توجیه کار کردن تا ساعت ۲ صبح برای رسیدن به یک ددلاین، ارسال یک ایمیل بیشتر، یا حتی صرفنظر از وعدههای غذایی به بهانهی «وقت ندارم».
اما به سختی یاد گرفتم که این شوخی اصلاً خندهدار نیست. دادههای گزارش روند استعداد جهانی مرسر ۲۰۲۴ نیز این موضوع را تأیید میکند. این مطالعه جامع با بیش از ۱۲ هزار شرکتکننده جهانی نشان میدهد که ۸۲٪ از نیروی کار در معرض خطر فرسودگی هستند، و بار کاری بیشازحد، خستگی و فشار مالی بهعنوان عوامل اصلی این مشکل ذکر شدهاند.
این خلاصهای است از بهرهوری سمی — یک اجبار ناسالم برای همیشه بهرهور بودن، که اغلب به قیمت سلامت روانی و جسمی، روابط و کیفیت کلی زندگی ما تمام میشود. در فرهنگ کاری امروز، این طرز فکر بسیار رایج است، جایی که بهرهور بودن دائمی نه تنها تحسین میشود، بلکه انتظار و توقع میرود. اما این ذهنیت نه تنها مضر، بلکه خطرناک است.
- ریشههای بهرهوری سمی را درک کنیم
بهرهوری سمی چندوجهی است و از ترکیب پیچیدهای از عوامل روانشناختی و اجتماعی ناشی میشود. از دوران کودکی در محیطهایی رشد کردهایم که کار سخت را با ارزش و استراحت را با تنبلی برابر میدانند. این باور با فرهنگی که کمالگرایی را ترویج میکند، تقویت میشود؛ جایی که افراد احساس میکنند ارزش خودشان به دستاوردهایشان وابسته است.
رسانههای اجتماعی فشار بهرهوری سمی را با ایجاد حس رقابت دائمی تشدید میکنند. تحقیقات نشان میدهد که مقایسههای اجتماعی به کاهش اعتماد به نفس و افسردگی مرتبط است، بهویژه در میان زنان. این مسئله باعث اعتیاد به کار میشود، که بهعنوان مکانیزمی برای مقابله با اضطراب یا کمبود اعتماد به نفس عمل میکند و «مشغول بودن» بهعنوان راهی برای فرار از افکار و احساسات منفی بهکار میرود.
همهگیری کرونا این تمایلات را تشدید کرد، زیرا بسیاری از افراد برای حفظ حس کنترل و هدف در دوران نامطمئن، به کار پناه بردند. با افت شدید تولید ناخالص داخلی در اوج بحران، معیارهای قدیمی بهرهوری کار، ترس غیرمنطقی از رکود اقتصادی را ایجاد کردند. بهجای پذیرش اینکه جهان با یک بحران سلامت عظیم روبهرو است و شرایط عادی نیست، فشار برای بازگشت سریع به سطح تولید ناخالص داخلی پیش از همهگیری افزایش یافت.
- دوران زیادهروی در همهچیز
افراد در حال حاضر برای انجام وظایف اصلی شغلی خود مشکل دارند، اما افزایش حیرتانگیز ۱۹۲٪ در جلسات هفتگی پس از همهگیری، اوضاع را بسیار سختتر کرده است. ما بیش از حد جلسه میگذاریم، بیش از حد در حلقههای کاری گیر میافتیم و بیش از حد همکاری میکنیم — یکی از بدترین عادتهای کاری که توسط همهگیری ایجاد شده است.
با وجود باور دیرینه که ساعات کاری بیشتر برابر با بهرهوری بالاتر است، دادهها و تحقیقات خلاف آن را نشان میدهند. شاخص نیروی کار اسلک نشان داد که «کارمندانی که احساس میکنند مجبور به کار پس از ساعات اداری هستند، ۲۰٪ بهرهوری کمتری دارند.» آنها همچنین با «۲.۱ برابر استرس بیشتر، ۱.۷ برابر رضایت کمتر از محیط کاری خود و ۲ برابر فرسودگی بیشتر» روبهرو میشوند.
تحقیقات نشان میدهد که «فقر زمانی» — یعنی داشتن کارهای زیاد و زمان کم برای انجام آنها — انگیزه درونی کارکنان را کاهش میدهد و باعث میشود افراد به استفادههای بهتر از زمانشان فکر کنند، که به ترک شغل بیشتر منجر میشود.
در نهایت، این شکستن الگوهای کار قدیمی، اگرچه چالشبرانگیز است، میتواند زمینهساز روشهای جدید و بهتر کار کردن شود.
- انگ زدن به استراحت
متأسفانه، «استراحت» در بسیاری از محیطهای کاری بهعنوان یک کلمه ناخوشایند در نظر گرفته میشود. فرهنگ قهرمانی به زمانی اطلاق میشود که افراد بهخاطر ماندن تا دیروقت، رد کردن تعطیلات، و کار کردن در آخر هفتهها مورد تحسین قرار میگیرند. این فلسفه میتواند محیطی ایجاد کند که در آن استراحت بهعنوان یک ضعف یا کمبود تعهد تلقی شود.
با وجود مزایای شناختهشدهای که وقت گذاشتن برای استراحت دارد — از جمله کاهش استرس، بهبود سلامت روان، و افزایش بهرهوری پس از بازگشت به کار — مطالعات زیادی نشان دادهاند که کارکنان از نظر تعطیلات دچار کمبود هستند. طبق نظرسنجی جهانی سالانه Expedia از 11,500 کارمند جهانی، 62٪ از کارکنان احساس میکنند که وقت کافی برای استراحت یا مرخصی ندارند. گزارش سال 2024 شرکت Sorbet نشان داد که زمان استفاده از مرخصی همچنان کمتر از حد معمول است و کارمندان بهطور متوسط فقط حدود 10 روز مرخصی در سال 2023 گرفتهاند. همچنین مشخص شد که زنان در ایالات متحده 19٪ کمتر از مردان در گرفتن مرخصی احساس راحتی میکنند. جای تعجب نیست که کارکنان آمریکایی اثرات ناشی از کمبود تعطیلات را احساس میکنند.
تحقیقات Pew نشان میدهد که 49٪ از افرادی که از تمام مرخصی خود استفاده نمیکنند، نگران عقب ماندن از کار هستند، 43٪ احساس میکنند که بار کاری بیشتری به همکارانشان منتقل میشود، و 19٪ نگران این هستند که مرخصی گرفتن ممکن است شانس آنها برای ارتقاء شغلی را کاهش دهد.
گزارش Slack نشان داد که «نیمی از کارکنان پشتمیزنشین میگویند بهندرت یا هرگز در طول روز کاری استراحت نمیکنند.» همچنین طبق نظرسنجی جهانی Compass Group در سال 2023، یکسوم کارکنان در سراسر جهان تنها غذا میخورند. غذا خوردن پشت میز کار شاید یک روند جدید در شبکههای اجتماعی بهنظر برسد، اما پیامدهای جدی دارد. تحقیقات نشان داده است که غذا خوردن به تنهایی بهطور قابلتوجهی علائم افسردگی را افزایش میدهد و افرادی که بیش از هشت ساعت در روز بدون فعالیت بدنی مینشینند، در معرض خطری مشابه چاقی و سیگار کشیدن هستند.
حتی برای افرادی که از مرخصیهای خود استفاده میکنند، اینطور نیست که استراحت کافی و لازم را به دست آورند. این افراد اغلب با احساس گناه و ترس از قضاوت همکاران یا مدیران دستوپنجه نرم میکنند، چراکه ممکن است بهعنوان کمتعهد یا کمتلاش دیده شوند.
بهرهوری سمی بهطور نامتناسبی زنان را تحت تأثیر قرار میدهد، چراکه آنها اغلب با وظایف خانهداری بهعنوان «شیفت دوم» مواجه هستند. یک مطالعه مشترک از LeanIn.org و McKinsey نشان داد که مادران بیش از سه برابر بیشتر از پدران وظایف خانهداری را انجام میدهند و 1.5 برابر بیشتر وقت خود را صرف کارهای خانه و نگهداری از کودکان میکنند. این فشار مضاعف باعث میشود که زنان سختتر بتوانند استراحت را توجیه کنند و در نتیجه، بیشتر در معرض فرسودگی شغلی قرار میگیرند.
- نقش رهبری در شکستن چرخه
رهبران نقش مهمی در تداوم یا شکستن چرخه بهرهوری سمی دارند. متأسفانه، بسیاری از رهبران رفتارهایی را مدل میکنند که به این فرهنگ ناسالم دامن میزند — ارسال ایمیل در ساعات آخر شب، گذشتن از تعطیلات، و تمجید از کار بیشازحد.
برای ایجاد یک محیط کاری سالمتر، رهبران باید عادتهای کاری سالم را خودشان الگو قرار دهند. این شامل تعطیلات رفتن و بهطور علنی صحبت کردن در مورد آن است — یک روند جدید به نام «تعطیلات پرصدا» — تا کارکنان احساس کنند که گرفتن مرخصی تشویق میشود.
برای مقابله با بهرهوری سمی، مدیران میتوانند به تیمهای خود با درک و همدلی کمک کنند. بهعنوان مثال، کاهش تعداد جلسات غیرضروری میتواند گامی مؤثر باشد. شرکتهایی مانند Shopify و Asana با کاهش جلسات غیرضروری توانستهاند زمان قابلتوجهی ذخیره کنند و بهرهوری را افزایش دهند.
- زمان صرفهجویی شده را جشن بگیرید.
از همه بخواهید محاسبه کنند که چقدر زمان صرفهجویی کردهاند با مقایسه زمانی که پس از روز قیامت در جلسات گذراندهاند با ارزیابی اولیه جلساتشان. برای آسنا، در طول آزمایش یکماههشان، شرکتکنندگان بهطور میانگین ۱۱ ساعت در ماه و تقریباً ۱۷ روز کاری در طول یک سال صرفهجویی کردند.
شکستن چرخه بهره وری سمی کار سادهای نیست. ما در تلاش هستیم که یک باور مبتنی بر ارزشها را تغییر دهیم که اندازهای به اندازه تایتانیک دارد و قرنها قدمت دارد. اما من در این تغییرات ظریف، درخششهایی از امید میبینم، زیرا برخی گروهها، بهویژه زنان و کارکنان نسل زد، شروع کردهاند به مقابله با این دیدگاه کهنه. این معمولاً زمانی اتفاق میافتد که شما یک بحران وجودی جمعی دارید — اولویتها تغییر میکند و اینکه چطور واقعاً میخواهید باقیمانده زندگیتان را بگذرانید، واضح میشود. این طرز فکر باعث میشود مردم از خود بپرسند: «بزرگترین پشیمانی من در زندگی چی خواهد بود؟ تقریباً میتوانم تضمین کنم که هیچکس نمیگوید: “میدونی، کاش بیشتر در جلسات وقت میگذاشتم.”»
انتهای پیام/