پنج اصل برای برقراری ارتباط موثر در محیط کار
بسیاری از موقعیتها و جایگاهی که ما در محل کار بهدست میآوریم، به ایجاد روابط و اعتماد همکارانمان بستگی دارد، و زمانی که ما برای ارتباط با افراد و درک آنها وقت میگذاریم در واقع خودمان را در مسیر موفقیت شغلی قرار میدهیم. تحلیلگر سابق اطلاعاتی سیا، پنج تکنیک را برای کمک به برقراری ارتباط مؤثر و ایجاد اعتماد با همکاران را پیشنهاد میکند: 1. سعی کنید تا فردی چند بُعدی باشید؛ 2. تظاهر به کسی که نیستید، نکنید و خود واقعیتان باشید؛ 3. گوش دهید؛ 4. ارائه دهید تا دریافت کنید؛ 5. یادداشتبرداری کنید.
به گزارش پایگاه خبری موفقیت شناسی به نقل از هاروارد بیزینس ریویو، اعتماد همکاران در هر محیطکاری، اساس موفقیت است. بدون اعتماد، ممکن است همکارانتان از حمایت و پشتیبانی از ایدههای شما خودداری کنند. اعتماد یا عدم اعتماد میتواند تفاوت بین رسیدن به اهداف شغلی و ناکام ماندن را رقم بزند.
وقتی من تحلیلگر سیاسی سازمان اطلاعات مرکزی بودم، ارزیابیهای تحلیلی برای رئیسجمهور و سایر سیاستگذاران مینوشتم. من در کنار همکارانم در بخش مدیریت عملیات کار میکردم و افراد مربوط به همین حیطه را ملاقات میکردم و اطلاعات مورد نیاز را جمعآوری میکردم؛ نقشی که اعتماد در آن نقش اساسی دارد. وقتی سازمان را برای یک حرفۀ جدید در حوزۀ اطلاعات تهدیدات در یک شرکت بزرگ فناوری ترک کردم، بلافاصله متوجه شدم که چقدر مهارتهایی که در محل کار سابقم یاد گرفته بودم؛ بهویژه توانایی من در ایجاد اعتماد، مؤثر خواهد بود. بهعنوان یک زن که در حوزه امنیت اطلاعات که عمدتاً شغلی مردانه است؛ فعالیت میکرد، اغلب با شک و تردید درمورد بیان کردن تواناییهایم مواجه میشدم. اینکه نمیتوانستم جزئیات زیادی در مورد پیشینه حرفهای خود به اشتراک بگذارم نیز انگار بین من و همکارانم فاصله ایجاد میکرد. پس از چندین جلسه که ایدههایم مورد استقبال قرار نمیگرفت، متوجه شدم که باید نقطۀ تمرکزم را تغییر دهم. قبل از اینکه بتوانم به اهدافم برسم، ابتدا باید ارتباطی با دیگران ایجاد کنم تا اعتماد و احترام آنها را جلب کنم.
برای اینکار، از تکنیکی که در سازمان اطلاعات مرکزی یاد گرفته بودم “تو، من، یکی هستیم” استفاده کردم. برخی از افسران اینرا به معنای تظاهر به علاقهمندی من به موضوعی که آنها نیز به آن علاقهمند بودند، تفسیر میکردند. در حالی که موضوع، تقلید نیست، برای برقراری ارتباط با انسانهای متفاوت باید انعطافپذیر و چند بُعدی باشید و در این حال، موفقترین افسران عملیاتی بهدنبال یافتن زمینههای مشترک واقعی با بقیه، از طریق چندوجهی بودنِ خود بودند! بیایید به برخی از تکنیکهایی که از مأموران سیا برای ایجاد ارتباط واقعی و اعتماد با همکاران خود استفاده میکنند، نگاهی بیندازیم.
راههایی پیدا کنید تا چند بُعدی شوید!
برای اینکه بتوانید موضوعاتی داشته باشید که بهوسیله آن بتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید؛ باید شناخت کافی از خودتان و علاقهمندیها و سرگرمیهای خود داشتهباشید. آیا چیزی هست که همیشه دوست داشتید یادبگیرید؟ فرصتهای بیپایانی برای کسب مهارتهای جدید از افراد سراسر جهان وجود دارد و برای اینکار نیاز نیست که حتی خانهتان را ترک کنید. میتوانید از شبکههای اجتماعی بافتنی یادبگیرید یا از طریق یک باشگاه کتابخوانی مجازی، با دیگر کتاب دوستها ارتباط برقرار کنید.
آیا سرگرمیای دارید که بهدلیل مشغله و فشار زندگی از آن غافل شدهباشید؟ یافتن زمان برای علاقهمندیهای خارج از کار میتواند وقتی که با مشاغل و مسئولیتهای داخل خانه پر شدهایم، دشوار باشد. در نظر داشتهباشید، نیازی نیست در هرچیزی که امتحان میکنید، حرفهای شوید. داشتن هرمقدار تجربه، حتی به مقدار کم، در موضوعات مختلف میتواند به شما توانایی برای گفتگو و ارتباط با دیگران را بدهد.
تظاهر به چیزی که نیستید نکنید!
همانطور که پیشتر گفتیم، تلاشهای مأموران عملیات برای برقرار کردن ارتباط با کسی بر اساس علاقهمندیهای ساختگی اغلب ناکام میماند، اگر تلاشهای شما برای ایجاد اعتماد نیز صادقانه نباشد، ناکام خواهد ماند. سعی کنید موضوع مشترکی پیدا کنید که واقعا به آن علاقهمند هستید. اگر نمیتوانید راهی برای ارتباط با کسی پیدا کنید، در نظر بگیرید که چه علاقهی مشترکی وجود دارد که فرد مقابل در آن نسبت به شما آگاهی بیشتری دارد؛ قراردادن خود در نقش دانشآموز و قراردادن فرد دیگر در نقش معلم میتواند راهی عالی برای ایجاد اعتماد به روشی صادقانهتر باشد.
گوش کنید
وقتی در حال برقراری ارتباط با کسی هستید، به یاد داشته باشید که بهطور کلی، مردم دوست دارند دربارهی خودشان و علایقشان صحبت کنند. اشکالی ندارد که درباره خودتان هم صحبت کنید و شماهم نظرتان را با آنها درمیان بگذارید و اینکار را به نحوی انجام دهید که مکالمه را به جلو ببرد و آنها را تشویق به اشتراکگذاری بیشتر کند. اگر میدانید که بهطور طبیعی فردی پرحرف هستید و از مرکز توجه بودن لذت میبرید، فراموش نکنید که به دیگران هم فرصت بدهید. درحالی که به اشتراک گذاشتن یک داستان مشابه میتواند یک ارتباط ایجاد کند. بهعنوان مثال، اگر کسی با هیجان درباره تعطیلات اخیر خود صحبت میکند و مقصدی است که شما بارها به آنجا رفتهاید، از تمایل به کنترل مکالمه با داستانهای خودتان از آن سفر خودداری کنید. اگر آنها بپرسند که آیا شما هم به آنجا رفتهاید، باید حقیقت را بگویید، اما سپس مکالمه را به آنها بازگردانید و سوالاتی درباره اینکه چه چیزی در سفرشان بیشترین لذت را برایشان داشته؟ کجا اقامت داشتند؟ و آیا دوباره به آنجا میروند؟ بپرسید. بسته به نحوه پاسخ آنها، ممکن است بتوانید راههایی برای ادامه گفتوگو از طریق تجربیات مشترک پیدا کنید.
ارائه دهید، تا دریافت کنید
برای اینکه یک گفتوگو را شروع کنید، گاهی نیاز است که ابتدا اطلاعاتی درباره خودتان بدهید تا آنها احساس راحتی کنند و جزئیاتی درباره خودشان را با شما به اشتراک بگذارند. این نیز تکنیکی است که سیا در آموزشها برای کمک به افسران عملیاتی برای یادگیری نحوه برقراری ارتباط و توسعه روابط مخفیانه با اهداف اطلاعاتی آموزش میدهد. این موضوع میتواند در تجارت نیز به همان اندازه مهم باشد. اگر اطلاعات خاصی را میخواهید که کسی به شما اعتماد کند و در اختیارتان بگذارد، یک مکالمه را با به اشتراکگذاری چیزی مشابه در زندگیتان آغاز کنید که بهطور ایدهآل آنها را تحریک به اشتراکگذاری و باز کردن موضوع مورد علاقه شما کند. بهعنوان مثال، اگر امیدوارید همکارتان درباره یک وضعیت استرسزا در محل کار با شما صحبت کند، میتوانید یک داستان اخیر از موقعیتی مشابهی که شما تجربه کردهاید را به اشتراک بگذارید تا شخص مقابل درگیر شود. چه در حال تلاش برای یافتن یک سازش در مذاکرات باشید و چه به سادگی در تلاش برای شکستن یخ با یک همکار، “بدهید تا بگیرید” میتواند راهی آسان برای تشویق کسی به ایجاد پایهای برای یک رابطه اعتمادساز باشد.
یادداشت بردارید
درست مانند افسران عملیاتی سیا که پس از ملاقاتهای خود گزارش مینویسند، در نظر داشته باشید که یادداشتهایی از چیزهایی که درباره کسی یاد گرفتهاید پس از گفتوگو با او بنویسید تا بتوانید در مکالمه بعدی خود دربارهی آن صحبت کنید. من پیشنهاد نمیکنم که اطلاعات محرمانهای درباره کسی بنویسید، بلکه جزئیات کوچکی درباره زندگی آنها که ممکن است بعداً بهخاطر نیاورید. بهعنوان مثال، اگر یک همکار اشاره کرد که در حال تمرین برای یک ماراتن است، آن را بنویسید تا دفعه بعد که او را دیدید، بتوانید پیگیری کنید و بپرسید چگونه پیش میرود. این کار باعث میشود که طرف مقابل شما متوجه، توجه و اهمیتی که برای گفتگویتان قائل هستید، بشود. مردم احساس خاصبودن میکنند وقتی جزئیاتی که درباره زندگیشان به شما گفتهاند را به یاد میآورید و حتی بیشتر وقتی که پیگیری میکنید.
توانایی ایجاد اعتماد با همکارانتان تنها یکی از جنبههای جلب حمایت برای ایدههایتان است، اما وقتی از این تکنیکهای الهام گرفته از سیا استفاده میکنیم، در حال ایجاد زمینهای برای رسیدن به اهداف حرفهای خود هستیم. بسیاری از موفقیتهای ما در محیط کار به برقراری روابط و داشتن اعتماد همکارانمان بستگی دارد و وقتی زمان میگذاریم تا با هم ارتباط برقرار کرده و یکدیگر را درک کنیم، خود را برای موفقیت آماده میکنیم.
انتهای پیام/